گاه در احوال روات، میان صاحبان اصول اولیه رجالی _ که مبنای قضاوت متاخران در وثاقت رواتاند _ تعارضاتی دیده میشود. برخی معتقدند که برخورد علامه حلی با تعارض آرای رجالی در خلاصة الاقوال _ که مهمترین کتاب رجالی قرن هشتم بوده و با فاصله زمانی اندکی پس از اصول اولیه رجالی به نگارش در آمده _ از سبک و روش خاصی پیروی نکرده است و قضاوتهای وی در اعتماد یا عدم اعتماد به روات مبنای مستحکمی ندارد. بررسی صحت یا عدم صحت این ادعا در میزان اعتبار این کتاب و دقت آرای رجالی علامه نقش مهمی بر عهده دارد. در این نوشتار، با بررسی جایگاه روات در خلاصة الاقوال و تحلیل عبارات علامه ذیل ترجمه آنان، خواهیم دید که این نظر قابل خدشه است و علامه حلی در برخورد با تعارضات آرای رجالی قاعدهمند عمل نموده است.