۱۲۰۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بشارت! بشارت! (سه بار) . حكايت امّت من، در حقيقت ، حكايت بارانى است كه معلوم نيست آغازش بهتر است يا فرجامش . حكايت امّت من در حقيقت ، حكايت باغى است كه يك سال، گروهى را ميوه مى دهد و سال بعد ، گروهى ديگر را ، و شايد در آخر آن باغ، عدّه اى باشند كه آن جا داراى نهرى گسترده تر و طول و عرضى پهناورتر و ميوه هايى خوش دانه تر است . چگونه هلاك مى شود امّتى كه آغازش من هستم و پس از من ، دوازده سعادتمند و خردمند هستند و مسيح ، عيسى بن مريم ، در آخر آن قرار دارد؟! امّا از بين اين امّت ، كسانى كه در دوران فتنه ، فرصت طلبانه در پى خوشه چينى اند ، نابود مى شوند . اينان از من نيستند و من از آنان نيستم .
۱۲۰۶.عقد الدررـ به نقل از حذيفه ـ :شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «دردا و دريغا بر اين امّت از دست فرمان روايانى جبّار و ستمگر كه اطاعت كنندگان را مى كُشند و دچار رعب مى سازند ، مگر كسانى را كه در برابر آنان اظهار اطاعت كنند . مؤمن پرهيزگار ، به زبان، با ايشان سازش مى كند و به دل از آنان مى گريزد . پس هر گاه خداوند عز و جل بخواهد عزّت را به اسلام باز گرداند ، هر ستمگر جبّارى را در هم مى شكند و او بر هر چه بخواهد ، قادر است و مى تواند امّتى را كه تباه شده است ، اصلاح گرداند» .
فرمود : «اى حذيفه! اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى مانده باشد ، خداوند ، آن روز را چندان طولانى مى سازد تا اين كه مردى از اهل بيت من حكومت را به دست گيرد . جنگ ها به دست او صورت مى پذيرد و اسلام پيروز مى شود . خداوند ، خُلف وعده نمى كند و او حسابرسى سريع است» .
۱۲۰۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قيامت بر پا نمى شود تا اين كه قائمِ بر حقّ ما قيام كند و اين قيام، زمانى رخ مى دهد كه خداوند عز و جل به او اجازه دهد . هر كه از او پيروى كند ، نجات مى يابد و هر كه از وى تخلّف نمايد ، نابود مى شود . خدا را ، خدا را اى بندگان خدا! نزد او رَويد ، اگر چه ناچار شويد از روى يخ عبور كنيد ؛ زيرا او جانشين خداى عز و جل و جانشين من است .