233
دانشنامه قرآن و حديث 11

مى داند و استعمال آن را در ساير موارد ، مُجاز مى شمارد . متن گفته او اين است :
أصلُ البَحرِ كُلُّ مَكانٍ واسِعٍ جامِعٍ لِلماءِ الكَثيرِ ، هذا هُوَ الأَصلُ ، ثُمَّ اعتُبِرَ تارَةً سَعَتُهُ المُعايَنَةُ ، فَيُقالُ : بَحَرتُ كَذا : أوسَعتُهُ سَعَةَ البَحرِ ، تَشبيها بِهِ ، وَ مِنهُ : بَحَرتُ البَعيرَ : شَقَقتُ اُذُنَهَ شَقّا واسِعا ، وَ مِنهُ سُمِّيَتِ البَحيرَةُ . قالَ تَعالى :«مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بَحِيرَةٍ »۱وَ ذلِكَ ما كانوا يَجعَلونَهُ بِالنّاقَةِ إذا وَلَدَت عَشَرَةَ أبطُنٍ شَقّوا اُذُنَها فَيُسَيِّبونَها ، فَلا تُركَبُ وَ لا يُحمَلُ عَلَيها . وَ سَمّوا كُلَّ مُتَوَسِّعٍ فى شَى ءٍ بَحرا ، حَتّى قالوا : فَرَسٌ بَحرٌ بِاعتِبارِ سَعَةِ جَريِهِ . وَ قالَ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ فى فَرَسٍ رَكِبَهُ : «وَجَدتُهُ بَحرا» ، وَ لِلمُتَوَسِّعِ فى عِلمِهِ بَحرٌ ، وَ قَد تَبَحَّرَ : أى تَوَسَّعَ فى كَذا ، وَ التَّبَحُّرُ فِى العِلمِ التَّوَسُّعُ .۲
اصل واژه «بحر» ، به هر جاى وسيعى كه آب فراوان داشته باشد ، گفته مى شود . اصل واژه، اين است ؛ امّا گاه گستردگىِ نمايانِ آن لحاظ مى شود . مثلاً گفته مى شود : «بَحَرتُ كَذا» ؛ يعنى : آن را به گستردگىِ دريا ، گسترش دادم ، به جهت تشبيه كردن به دريا . از همين جهت است : «بَحَرتُ البَعيرَ» ؛ يعنى : گوش شتر را شكافِ بزرگى دادم . «بَحيره» را هم از همين رو ، چنين ناميده اند . خداوند متعال ، فرموده است :«خداوند ، از بَحيره قرار نداده»، و اين ، از آن رو بوده كه وقتى شتر ، ده شكم مى زاييد ، گوش او را مى شكافتند و رهايش مى كردند كه آزادانه بچرد و ديگر ، نه سوارش مى شدند ، و نه با آن ، بارى را حمل مى كردند . هر چيز بزرگ و گشادى را دريا مى ناميدند . حتّى مى گفتند : «اسبى ، دريا» ، به اعتبار پرسش هاى بلند و وسيعش در هنگام دويدن و پيامبر اسلام ـ كه درود و سلام بر او باد ـ در باره اسبى كه سوارش شد ، فرمود : «وَجَدْتَهُ بَحْرا ؛ آن را دريايى يافتم» . همچنين به كسى كه داراى دانش فراوانى است ، گفته مى شود : درياست . نيز «قَدْ تَبَحَّر فى كذا» ؛ يعنى : فلان چيز ، گسترش يافت و «التَّبَحُّرُ فِى العِلْمِ» ؛ يعنى : گستردگىِ دانش .

1.. مائده : آيه ۱۰۳ .

2.. مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۰۸ مادّه «بحر» .


دانشنامه قرآن و حديث 11
232

درآمد

بحر ، در لغت

واژه «بحر» ، در اصل به معناى هر چيز فراخ ، گسترده و پهناور است . دريا نيز به دليل گستردگى و پهناورىِ آن ، «بحر» ناميده شده است . ابن فارِس ، در اين باره مى نويسد :
الباءُ وَ الحاءُ وَ الرّاءُ . قالَ الخَليلُ : سُمِّىَ البَحرُ بَحرا لِاستِبحارِهِ ؛ وَ هُوَ انبِساطُهُ وَ سَعَتُهُ . وَ استَبحَرَ فُلانٌ فِى العِلمِ ، وَ تَبَحَّرَ الرّاعى فى رِعىٍ كَثيرٍ .۱
با و حا و را . خليل گفته : بحر را از اين رو بحر گفته اند كه گسترده و وسيع است . «استَبحَرَ فُلانٌ فِى العِلمِ» ؛ يعنى : دانش فلانى ، بسيار شد ، و «تَبَحَّرَ الرّاعى فى رِعىٍ كَثيرٍ» ؛ يعنى : چوپان در چراندن ، مهارت فراوانى پيدا كرد .
همچنين ، ابن منظور مى گويد :
إنَّما سُمِّىَ البَحرُ بَحرا لِسَعَتِهِ وَ انبِساطِهِ ، وَ مِنهُ قَولُهُم : إنَّ فُلانا لَبَحرٌ ؛ أى واسِعُ المَعروفِ .۲
دريا را به جهت گستردگى و وسعتش ، بحر گفته اند . از همين روست اين گفته كه : «إنَّ فُلانا لَبَحْرٌ ؛ فلانى ، بحر است» ؛ يعنى نيكى اش بسيار است .
امّا راغب اصفهانى ، اصل در واژه «بحر» را هر جاى پهناورى كه داراى آب باشد ،

1.. معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۰۱ مادّه «بحر» .

2.. لسان العرب : ج ۴ ص ۴۱ مادّه «بحر» .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 11
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛خوش نصيب،مرتضي؛موسوي،رسول؛افقي،رسول؛طباطبايي،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا؛آژير،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 332974
صفحه از 586
پرینت  ارسال به