403
دانشنامه قرآن و حديث 11

۲۱۸.مجمع البيانـ در باره همين آيه ـ :گفته شده كه اين آيه ، در باره ثَعلَبة بن حاطِب ، نازل شد. او مردى از انصار بود و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : دعا كن كه خداوند به من ، ثروتى روزى كند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى ثَعلَبه ! مال اندكى كه شكرش را بگزارى ، بهتر از مال بسيارى است كه شكر آن نتوانى . آيا در پيامبر خدا ، براى تو سرمشق نيكويى نيست؟ سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، اگر بخواهم كه كوه ها برايم طلا و نقره شوند، مى شوند !» .
ثعلبه ، دوباره نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! دعا كن كه خداوند به من ، ثروتى روزى كند. سوگند به آن كه تو را به حق بر انگيخت ، اگر خداوند ، ثروتى روزى ام كند ، حقّ هر حقدارى را مى دهم !
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «بار خدايا ! به ثَعلَبه ، مالى روزى فرما» .
ثعلبه ، گوسفندى چند خريد و آن گوسفندها ، مانند كِرم ، رشد كردند و افزون شدند ، چندان كه ديگر مدينه ، گنجايش آنها را نداشت. پس به بيرون مدينه رفت و در يكى از درّه هاى مدينه ، استقرار يافت. گوسفندانش ، همچنان افزايش يافتند تا اين كه از مدينه ، باز هم دورتر شد و از شركت در نماز جمعه و جماعت ، باز ماند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، مأمور جمع آورى زكات را نزد او فرستاد تا زكاتش را بگيرد ؛ امّا ثعلبه ، زكاتش را نداد و بخل ورزيد و گفت: اين ، چيزى شبيه همان جزيه است !
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «بيچاره ، ثَعلَبه ! بيچاره ، ثَعلَبه !» ، و خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد. اين قول از ابو اُمامه باهِلى، روايت شده است كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله رسانده است .
بنا به قولى ، ثَعلَبه به ميان انجمنى از انصار آمد و آنان را گواه گرفته ، گفت: اگر خداوند ، از فضل خويش به من بدهد ، از آن صدقه مى دهم و حقّ هر حقدارى را مى پردازم و به خويشاوندان ، كمك مى نمايم.
پس خداوند ، او را آزمود . پسر عموى او در گذشت و ثعلبه ، وارث اموال او گرديد ؛ ليكن به آنچه گفت ، وفا نكرد . پس اين آيات ، فرود آمد. اين قول از ابن عبّاس و سعيد بن جُبَير و قَتاده است.
بنا به قولى، اين آيات در باره ثَعلَبة بن حاطِب و مُعَتِّب بن قُشَير ـ كه هر دو از بنى عمرو بن عوف بودند ـ ، فرود آمد. آن دو گفتند: اگر خداوند به ما مالى روزى كند ، صدقه (زكات) خواهيم داد ؛ ولى چون خداوند ، به آن دو ، مال [و ثروت ]روزى فرمود ، بخل ورزيدند . اين قول ، از حسن و مجاهد است.
بنا به قولى ، اين آيات در باره نَبتَل بن حارث و جدّ بن قيس و ثَعلَبة بن حاطِب و مُعَتِّب بن قُشَير ـ كه از منافقان بودند ـ ، فرود آمد. اين قول ، از ضحّاك است .
و به قولى، در باره حاطِب بن ابى بَلتَعه نازل شد كه مال التجاره اى در شام داشت و رسيدن آن به درازا كشيد و حاطِب ، براى آن ، كوشش بسيار نمود و سوگند خورد كه اگر خداوند ، آن مال را به او برگردانَد ، صدقه (زكات) خواهد داد . خداوند متعال ، آن مال التجاره را به او باز گرداند ؛ ليكن حاطِب به سوگند خويش ، عمل نكرد. اين قول ، از كَلْبى است .

ر . ك : ص 369 (بخل و تنگ نظرى / فصل سوم : ريشه هاى بخل / كفر و نفاق) .


دانشنامه قرآن و حديث 11
402

۲۱۸.مجمع البيانـ فِي الآيَةِ السّابِقَةِ أيضا ـ :قيلَ نَزَلَت في ثَعلَبَةَ بنِ حاطِبٍ وكانَ مِنَ الأَنصارِ ، فَقالَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : اُدعُ اللّهَ أن يَرزُقَني مالاً ، فَقالَ : يا ثَعلَبَةُ قَليلٌ تُؤَدّي شُكرَهُ خَيرٌ مِن كَثيرٍ لا تُطيقُهُ ، أما لَكَ في رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ ، وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لَو أرَدتُ أن تَسيرَ الجِبالُ مَعي ذَهَبا وفِضَّةً لَسارَت .
ثُمَّ أتاهُ بَعدَ ذلِكَ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ادعُ اللّهَ أن يَرزُقَني مالاً ، وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ لَئِن رَزَقَنِيَ اللّهُ مالاً لَاُعطِيَنَّ كُلَّ ذي حَقٍّ حَقَّهُ .
فَقالَ صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ ارزُق ثَعلَبَةَ مالاً ، قالَ : فَاتَّخَذَ غَنَما فَنَمَت كَما يَنمُو الدّودُ ، فَضاقَت عَلَيهِ المَدينَةُ فَتَنَحّى عَنها فَنَزَلَ وادِيا مِن أودِيَتِها ، ثُمَّ كَثُرَت نُمُوّا حَتّى تَباعَدَ عَنِ المَدينَةِ ، فَاشتَغَلَ بِذلِكَ عَنِ الجُمُعَةِ وَالجَماعَةِ ، وبَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلَيهِ المُصَدِّقَ لِيَأخُذَ الصَّدَقَةَ فَأَبى وبَخِلَ ، وقالَ : ما هذِهِ إلّا اُختُ الجِزيَةِ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا وَيحَ ۱ ثَعلَبَةَ ، يا وَيحَ ثَعلَبَةَ ، وأنزَلَ اللّهُ الآياتِ ، عَن أبي اُمامَةَ الباهِلِيِّ ورُوِيَ ذلِكَ مَرفوعا .
وقيلَ : إنَّ ثَعلَبَةَ أتى مَجلِسا مِنَ الأَنصارِ فَأَشهَدَهُم ، فَقالَ : لَئِن آتانِيَ اللّهُ مِن فَضلِهِ تَصَدَّقتُ مِنهُ وآتَيتُ كُلَّ ذي حَقٍّ حَقَّهُ ، ووَصَلتُ مِنهُ القَرابَةَ ، فَابتَلاهُ اللّهُ فَماتَ ابنُ عَمٍّ لَهُ فَوَرِثَهُ مالاً ولَم يَفِ بِما قالَ فَنَزَلَت عَنِ ابنِ عَبّاسٍ وسَعيدِ بنِ جُبَيرٍ وقَتادَةَ .
وقيلَ : نَزَلَت في ثَعلَبَةَ بنِ حاطِبٍ ومُعَتِّبِ بنِ قُشَيرٍ وهُما مِن بَني عَمرِو بنِ عَوفٍ ، قالا : لَئِن رَزَقَنَا اللّهُ مالاً لَنَصَّدَّقَنَّ ، فَلَمّا رَزَقَهُمَا اللّهُ المالَ بَخِلا بِهِ ، عَنِ الحَسَنِ ومُجاهِدٍ .
وقيلَ : نَزَلَت في رِجالٍ مِنَ المُنافِقينَ : نَبتَلِ بنِ الحارِثِ وجَدِّ بنِ قَيسٍ وثَعلَبَةَ بنِ حاطِبٍ ومُعَتِّبِ بنِ قُشَيرٍ ، عَنِ الضَّحّاكِ .
وقيلَ : نَزَلَت في حاطِبِ بنِ أبي بَلتَعَةَ ، كانَ لَهُ مالٌ بِالشّامِ فَأَبطَأَ عَلَيهِ وجَهَدَ لِذلِكَ جَهدا شَديدا فَحَلَفَ لَئِن آتاهُ اللّهُ ذلِكَ المالَ لَيَصَّدَّقَنَّ ، فَآتاهُ اللّهُ تَعالى ذلِكَ فَلَم يَفعَل ، عَنِ الكَلبِيِّ . ۲

راجع : ص 368 (البخل و الشحّ / الفصل الثالث : مبادئ البخل / الكفر والنفاق) .

1.وَيحٌ : كلمة رحمة ، وويل كلمة عذاب (الصحاح : ج ۱ ص ۴۱۷ «ويح») .

2.مجمع البيان : ج ۵ ص ۸۱ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۴۰ ؛ تفسير الطبري : ج ۶ الجزء ۱۰ ص ۱۸۹ ، تفسير ابن كثير : ج ۴ ص ۱۲۴ كلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 11
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛خوش نصيب،مرتضي؛موسوي،رسول؛افقي،رسول؛طباطبايي،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا؛آژير،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 343669
صفحه از 586
پرینت  ارسال به