533
دانشنامه قرآن و حديث 11

6 / 2

گزارش امام على عليه السلام از بدعت هايى كه در روزگارش بوده است

۸۸.امام على عليه السلام :در درياهاى فتنه ها ، فرو رفتند، و بدعت ها را گرفتند و سنّت ها را وا نهادند و مؤمنان ، خانه نشين شدند و گم راهانِ دروغ پرداز ، زبان گشودند.

۸۹.الكافىـ به نقل از سليم بن قيس هلالى ـ :امير مؤمنان عليه السلام به سخنرانى پرداخت و خداى را سپاس و ستايش گفت و بر پيامبر ، درود فرستاد و سپس فرمود: «بيشترين ترس [ و نگرانى ] من براى شما ، از دو خصلت است: پيروى از هوس ، و درازىِ آرزو. پيروى از هوس ، از حق باز مى دارد، و آرزوى دراز ، آخرت را از ياد مى بَرَد.
آگاه باشيد كه دنيا ، پشت كنان مى رود و آخرت ، روى كنان مى آيد. هر يك را نيز فرزندانى است . پس از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا مباشيد؛ زيرا امروز ، روز عمل است ، نه حسابرسى ، و فردا ، حسابرسى است ، نه عمل. سرآغاز پيدايش فتنه ها ، چيزى نيست ، جز پيروى از هوس ها و گرايش ها و بدعت نهادن احكامى كه با حكم خدا ، ناسازگارند و در آنها ، عدّه اى از ديگران پيروى مى كنند.
بدانيد كه حقْ اگر ناآميخته مى بود ، اختلافى در ميان نبود، و اگر باطل نيز ناآميخته مى بود ، [بطلان آن] بر خِردمند ، پوشيده نمى مانْد . ليكن ، مُشتى از آن و مُشتى از اين ، گرفته مى شود و با هم در آميخته مى شوند و يكديگر را مى پوشانند. اين جاست كه شيطان ، بر دوستان خويش مسلّط مى گردد و كسانى كه پيش تر لطف خدا شامل حال آنان شده باشد ، نجات مى يابند» .
من از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: چگونه ايد آن گاه كه فتنه اى شما را فرا بگيرد كه در آن ، خُردسال ، بزرگ مى شود و بزرگ سال ، پير مى گردد ؟ ۱ مردم ، بر وفق آن رفتار مى كنند و آن را به سنّت ، تبديل مى نمايند و آن گاه كه چيزى از آن تغيير داده شود ، مى گويند: سنّت ، دگرگون شد ؛ در حالى كه مردم ، مرتكب منكر شده اند. سپس ، بلا شدّت مى گيرد و فرزندان ، به اسارت مى روند و آن فتنه ، ايشان را خُرد و نرم مى كند ، چنان كه آتش ، هيزم را ، و چنان كه آسيا ، گندم را، و براى جز خدا ، فقه (علم دين) را مى آموزند و براى غير عمل ، دانش را فرا مى گيرند و كارهاى آخرتى را وسيله دنياطلبى قرار مى دهند .
امام عليه السلام ، سپس به كسانى از خاندان و نزديكان و پيروانش كه پيرامونش بودند ، رو كرد و فرمود: «فرمان روايانِ پيش از من ، اعمالى را انجام دادند كه برخلاف راه و رسم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود و با آن كارها ، آهنگِ مخالفت با ايشان را نمودند و پيمانش را شكستند و سنّتش را تغيير دادند و اگر من ، مردم را به ترك آن كارها وا مى داشتم و به جايگاهشان و جايگاهى كه در زمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله داشتند ، باز مى گرداندم ، بى گمان ، سپاهيانم را از گِرد من مى پراكندند تا جايى كه يا تنها مى ماندم، يا فقط اندكى از پيروانم كه برترى مرا و وجوب پيشوايى از ره گذر كتاب خداوند عز و جل و سنّت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى دانستند ، با من مى ماندند.
براى نمونه ، اگر دستور مى دادم تا مقام ابراهيم عليه السلام را به همان جايى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در آن جا نهاد ، برگردانند ، فَدَك را به وارثان فاطمه عليهم السلام بر مى گرداندم، پيمانه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به اندازه اى كه بود ، بر مى گرداندم، زمين هايى را كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به اِقطاع عدّه اى داد ـ ولى اين دستور ، اجرا نشد و در اختيار آنان قرار نگرفت ـ ، در اختيار آن عدّه قرار مى دادم، سراى جعفر را به وارثانش بر مى گرداندم و آن را از مسجد ، جدا مى ساختم ، قضاوت هايى را كه به ناحق صورت گرفته ، به مسير درستش باز مى گرداندم ، زنانى را كه به باطل ، همسر مردانى ديگر شده اند ، از چنگ آن مردان ، بيرون مى آوردم و به شوهرانشان باز مى گرداندم و احكام ازدواج را در باره آنان از سر مى گرفتم ، فرزندان بنى تَغلِب را اسير مى كردم و آنچه از اراضى خيبر را كه تقسيم شده است ، بر مى گرداندم، ديوان هاى عطايا را از ميان بر مى داشتم و مانند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، به يكسان ، عطا مى كردم و بيت المال را در اختيار توانگران قرار نمى دادم، مسّاحى [و مميّزى زمين] را مُلغا مى كردم، ميان ازدواج ها ، برابرى مى افكندم [و ازدواج هاى طبقاتى را از بين مى بُردم]، خمس پيامبر صلى الله عليه و آله را به همان گونه كه خداوند عز و جل فرو فرستاده و تعيين فرموده ، اجرا مى كردم، مسجد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به وضعيت قبلى اش بر مى گرداندم و درهايى را كه به آن باز شده ، مى بستم و آن درى را كه [توسّط خليفه هاى پيشين ]بسته شده ، باز مى كردم، مسح كشيدن بر روى كفش را تحريم مى كردم، براى نوشيدن نبيذ ، حدّ مى زدم، به حلال بودن دو متعه ، فرمان مى دادم، به گفتن پنج تكبير [به جاى چهار تكبير ]بر جنازه ها امر مى كردم، مردم را به بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم [در نماز] ، مُلزم مى نمودم، كسى را كه با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مسجدش در آورده شده ـ در حالى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را بيرون كرده بود ـ ، بيرون مى كردم، و كسى را كه بعد از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [از مسجد او ]بيرون كردند ـ در حالى كه خودِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، او را داخل كرده بود، داخل مى كردم، مردم را به گردن نهادن در برابر حكم قرآن بر طلاق دادن بر طبق سنّت ، وا مى داشتم، صدقات (زكات ها) را از انواع [نُه گانه] آن و طبق اندازه و نصاب آنها مى گرفتم، و وضو و غسل و نماز را به اوقات و احكام و جايگاه هاى آنها باز مى گرداندم، نجرانيان را به جايگاهشان بر مى گرداندم ، و با اسيران ايرانى و ديگر اقوام ، بر اساس كتاب خدا و سنّت پيامبرش عمل مى كردم، در اين صورت ، از گِرد من پراكنده مى شدند.
به خدا سوگند، من به مردم فرمان دادم كه در ماه رمضان ، جز براى گزاردن نماز واجب ، جمع نشوند، و به آنان گفتم كه به جماعت خواندن نافله ها ، بدعت است؛ امّا يكى از همين سپاهيانم كه در كنار من مى جنگد ، فرياد بر آورد كه : اى مسلمانان! سنّت عمر ، دگرگون گشت . [على] ما را از نماز مستحبّى در ماه رمضان ، نهى مى كند ! ترسيدم كه در گوشه اى از سپاهم ، سر به شورش بردارد ، كه ديده ام اين امّت ، چه سان سر به تفرقه بر مى دارند و از پيشوايان گم راهى و دعوتگران به آتش [ دوزخ ] ، فرمان مى برند. من از آن خمس ، سهم خويشاوندان را دادم؛ همانان كه خداوند عز و جل فرموده است: «اگر به خدا و به آنچه ما در روز فرقان (بدر) بر بنده خود فرو فرستاديم ، ايمان داريد؛ همان روزى كه دو گروه ، روى در روى هم آوردند» . به خدا سوگند كه مقصود از خويشاوندان ـ كه خداوند ، ما را در كنار خود و پيامبرش قرار داده است ـ ، ما هستيم. خداوند متعال ، فرموده است: «پس [آن خمس] ، از آنِ خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است» . اين ، در خصوصِ ماست «تا ميان توانگرانِ شما ، دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده[ى او ]به شما داد ، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت ، باز ايستيد و از خدا بترسيد» و به خاندان محمّد ، ستم نكنيد «كه خداوند ، سختْ كيفر است» ، نسبت به كسى كه به آنان ، ستم كند .
اين ، لطف و رحمتى است از جانب خداوند به ما، و ثروتى است كه خداوند به سبب آن ، ما را بى نياز كند . اين را به پيامبرش نيز سفارش فرمود و در سهم صدقه ، بهره اى براى ما قرار نداد. خداوند ، پيامبرش صلى الله عليه و آله و ما اهل بيت را گرامى تر از آن داشت كه از چرك دستِ مردم (صدقه) به ما بخورانَد ؛ امّا آنان ، خدا و فرستاده اش را تكذيب كردند و كتاب خدا را ـ كه به حقّ ما گوياست ـ ، انكار كردند و ما را از حقّى كه خدا برايمان نهاده ، محروم ساختند. رنج ها و ستم هايى كه ما بعد از پيامبرمان ديديم ، خاندان هيچ پيامبرى از امّتش نديد . از خدا در برابر آنان كه به ما ستم كردند ، يارى مى جوييم . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به [ يارى ] خداى بلندمرتبه باعظمت.

1.. كنايه از تداوم و استمرار آن فتنه است.


دانشنامه قرآن و حديث 11
532

6 / 2

إخبارُ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السّلام بِما كانَ في عَصرِهِ مِنَ البِدَعِ

۸۸.الإمام علي عليه السلام :قَد خاضوا بِحارَ الفِتَنِ ، وأخَذوا بِالبِدَعِ دونَ السُّنَنِ ، وأرَزَ ۱ المُؤمِنونَ ، ونَطَقَ الضّالّونَ المُكَذِّبونَ . ۲

۸۹.الكافي عن سليم بن قيس الهلالي :خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ صَلّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ :
ألا إنَّ أخوَفَ ما أخافُ عَلَيكُم خَلَّتانِ ۳
: اِتِّباعُ الهَوى وطولُ الأَمَلِ ، أمَّا اتِّباعُ الهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الحَقِّ ، وأمّا طولُ الأَمَلِ فَيُنسِي الآخِرَةَ ، ألا إنَّ الدُّنيا قَد تَرَحَّلَت مُدبِرَةً ، وإنَّ الآخِرَةَ قَد تَرَحَّلَت مُقبِلَةً ، ولِكُلِّ واحِدَةٍ بَنونَ ، فَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا ، فَإِنَّ اليَومَ عَمَلٌ ولا حِسابَ ، وإنَّ غَدا حِسابٌ ولا عَمَلَ وإنَّما بَدءُ وُقوعِ الفِتَنِ مِن أهواءٍ تُتَّبَعُ وأحكامٍ تُبتَدَعُ ، يُخالَفُ فيها حُكمُ اللّهِ ، يَتَوَلّى فيها رِجالٌ رِجالاً ، ألا إنَّ الحَقَّ لَو خَلَصَ لَم يَكُنِ اختِلافٌ ، ولَو أنَّ الباطِلَ خَلَصَ لَم يَخفَ عَلى ذي حِجا ۴ ، لكِنَّهُ يُؤخَذُ مِن هذا ضِغثٌ ۵ ومِن هذا ضِغثٌ ، فَيُمزَجانِ فَيُجَلَّلانِ ۶ مَعا ، فَهُنالِكَ يَستَولِي الشَّيطانُ عَلى أولِيائِهِ ، ونَجَا الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَ اللّهِ الحُسنى .
إنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : كَيفَ أنتُم إذا لَبَسَتكُم فِتنَةٌ يَربو فيهَا الصَّغيرُ ويَهرَمُ فيهَا الكَبيرُ ، يَجرِي النّاسُ عَلَيها ويَتَّخِذونَها سُنَّةً ، فَإِذا غُيِّرَ مِنها شَيءٌ قيلَ : قَد غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وقَد أتَى النّاسُ مُنكَرا ، ثُمَّ تَشتَدُّ البَلِيَّةُ وتُسبَى الذُّرِّيَّةُ ، وتَدُقُّهُمُ الفِتنَةُ كَما تَدُقُّ النّارُ الحَطَبَ ، وكَما تَدُقُّ الرَّحى بِثِفالِها ۷ ، ويَتَفَقَّهونَ لِغَيرِ اللّهِ ، ويَتَعَلَّمونَ لِغَيرِ العَمَلِ ، ويَطلُبونَ الدُّنيا بِأَعمالِ الآخِرَةِ .
ثُمَّ أقبَلَ بِوَجهِهِ وحَولَهُ ناسٌ مِن أهلِ بَيتِهِ وخاصَّتِهِ وشيعَتِهِ فَقالَ : قَد عَمِلَتِ الوُلاةُ قَبلي أعمالاً خالَفوا فيها رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مُتَعَمِّدينَ لِخِلافِهِ ، ناقِضينَ لِعَهدِهِ ، مُغَيِّرينَ لِسُنَّتِهِ ، ولَو حَمَلتُ النّاسَ عَلى تَركِها وحَوَّلتُها إلى مَواضِعِها وإلى ما كانَت في عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَتَفَرَّقَ عَنّي جُندي حَتّى أبقى وَحدي ، أو قَليلٌ مِن شيعَتِي الَّذينَ عَرَفوا فَضلي وفَرضَ إمامَتي مِن كِتابِ اللّهِ عز و جل وسُنَّةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، أرَأَيتُم لَو أمَرتُ بِمَقامِ إبراهيمَ عليه السلام فَرَدَدتُهُ إلَى المَوضِعِ الَّذي وَضَعَهُ فيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ورَدَدتُ فَدَكَ إلى وَرَثَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، ورَدَدتُ صاعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كَما كانَ ، وأمضَيتُ قَطائِعَ أقطَعَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِأَقوامٍ لَم تُمضَ لَهُم ولَم تُنفَذ ، ورَدَدتُ دارَ جَعفَرٍ إلى وَرَثَتِهِ وهَدَمتُها مِنَ المَسجِدِ ، ورَدَدتُ قَضايا مِنَ الجَورِ قُضِيَ بِها ونَزَعتُ نِساءً تَحتَ رِجالٍ بِغَيرِ حَقٍّ فَرَدَدتُهُنَّ إلى أزواجِهِنَّ ، وَاستَقبَلتُ بِهِنَّ الحُكمَ فِي الفُروجِ وَالأَحكامِ ، وسَبَيتُ ذَرارِيَّ بَني تَغلِبَ ، ورَدَدتُ ما قُسِمَ مِن أرضِ خَيبَرَ ، ومَحَوتُ دَواوينَ ۸ العَطايا ، وأعطَيتُ كَما كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُعطي بِالسَّوِيَّةِ ولَم أجعَلها دولَةً بَينَ الأَغنِياءِ ، وألقَيتُ المَساحَةَ ، وسَوَّيتُ بَينَ المَناكِحِ ، وأنفَذتُ خُمُسَ الرَّسولِ كَما أنزَلَ اللّهُ عز و جلوفَرَضَهُ ، ورَدَدتُ مَسجِدَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلى ما كانَ عَلَيهِ ، وسَدَدتُ ما فُتِحَ فيهِ مِنَ الأَبوابِ ، وفَتَحتُ ما سُدَّ مِنهُ ، وحَرَّمتُ المَسحَ عَلَى الخُفَّينِ ، وحَدَدتُ عَلَى النَّبيذِ ، وأمَرتُ بِإِحلالِ المُتعَتَينِ ، وأمَرتُ بِالتَّكبيرِ عَلَى الجَنائِزِ خَمسَ تَكبيراتٍ وألزَمتُ النّاسَ الجَهرَ بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وأخرَجتُ مَن اُدخِلَ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَسجِدِهِ مِمَّن كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أخرَجَهُ ، وأدخَلتُ مَن اُخرِجَ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِمَّن كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أدخَلَهُ وحَمَلتُ النّاسَ عَلى حُكمِ القُرآنِ ، وعَلَى الطَّلاقِ عَلَى السُّنَّةِ ، وأخَذتُ الصَّدَقاتِ عَلى أصنافِها وحُدودِها ، ورَدَدتُ الوُضوءَ وَالغُسلَ وَالصَّلاةَ إلى مَواقيتِها وشَرائِعِها ومَواضِعِها ورَدَدتُ أهلَ نَجرانَ إلى مَواضِعِهِم ، ورَدَدتُ سَبايا فارِسَ وسائِرَ الاُمَمِ إلى كِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله إذا لَتَفَرَّقوا عَنّي .
وَاللّهِ ، لَقَد أمَرتُ النّاسَ أن لا يَجتَمِعوا في شَهرِ رَمَضانَ إلّا في فَريضَةٍ ، وأعلَمتُهُم أنَّ اجتِماعَهُم فِي النَّوافِلِ بِدعَةٌ ، فَتَنادى بَعضُ أهلِ عَسكَري مِمَّن يُقاتِلُ مَعي : يا أهلَ الإِسلامِ غُيِّرَت سُنَّةُ عُمَرَ ، يَنهانا عَنِ الصَّلاةِ في شَهرِ رَمَضانَ تَطَوُّعا ، ولَقَد خِفتُ أن يَثوروا في ناحِيَةِ جانِبِ عَسكَري ، ما لَقيتُ مِن هذِهِ الاُمَّةِ مِنَ الفُرقَةِ وطاعَةِ أئِمَّةِ الضَّلالَةِ وَالدُّعاةِ إلَى النّارِ . وأعطَيتُ ۹ مِن ذلِكَ سَهمَ ذِي القُربَى الَّذي قالَ اللّهُ عز و جل : «إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»۱۰ فَنَحنُ وَاللّهِ عَنى بِذِي القُربَى الَّذي قَرَنَنَا اللّهُ بِنَفسِهِ وبِرَسولِهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ تَعالى : «فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ» فينا خاصَّةً «كَىْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ وَ مَا ءَاتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ» مِن ظُلمِ آلِ مُحَمَّدٍ «إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»۱۱ لِمَن ظَلَمَهُم ، رَحمَةً مِنهُ لَنا وغِنىً أغنانَا اللّهُ بِهِ ووَصّى بِهِ نَبِيَّهُ صلى الله عليه و آله ، ولَم يَجعَل لَنا في سَهمِ الصَّدَقَةِ نَصيبا ، أكرَمَ اللّهُ رَسولَهُ صلى الله عليه و آله وأكرَمَنا أهلَ البَيتِ أن يُطعِمَنا مِن أوساخِ النّاسِ ، فَكَذَّبُوا اللّهَ وكَذَّبوا رَسولَهُ وجَحَدوا كِتابَ اللّهِ النّاطِقَ بِحَقِّنا ، ومَنَعونا فَرضا فَرَضَهُ اللّهُ لَنا ، ما لَقِيَ أهلُ بَيتِ نَبِيٍّ مِن اُمَّتِهِ ما لَقينا بَعدَ نَبِيِّنا صلى الله عليه و آله ، وَاللّهُ المُستَعانُ عَلى مَن ظَلَمَنا ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . ۱۲

1.أرَزَ : انقبض وتجمّع وثَبَتَ (تاج العروس : ج ۸ ص ۴ «أرز») .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۴ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۳۶۷ ح ۶۱۸۷ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۲۹ ص ۶۰۰ ح ۲۰ .

3.الخَلّةُ : الخَصْلَةُ ، والجمع خِلال (المصباح المنير : ص ۱۸۰ «الخَلّ») .

4.الحِجا : العقلُ (المصباح المنير: ص ۱۲۳ «الحِجا») .

5.الضِّغثُ : مل ء اليد من الحشيش ، وقيل : الحزمة منه (النهاية : ج ۳ ص ۹۰ «ضغث») .

6.جلَّلتُ الشيء : إذا غطّيته (المصباح المنير : ص ۱۰۶ «جلَّ») .

7.الثُّفلُ : الدقيق والسويق ونحوهما (النهاية : ج ۱ ص ۲۱۵ «ثفل») .

8.الديوان : هو الدفتر الذي يكتب فيه أسماء الجيش وأهل العطايا ، وأوّل من دوّن الدواوين عمر وهو فارسيّ معرّب (النهاية : ج ۲ ص ۱۵۰ «ديوان») .

9.في الاحتجاج وعوالي اللآلي ج ۳ ص ۱۲۵ ح ۳ : «أعظَمُ» بدل «أعطَيتُ» وهو الأنسب .

10.الأنفال : ۴۱ .

11.الحشر : ۷ .

12.الكافي : ج ۸ ص ۵۸ ح ۲۱ ، الاحتجاج : ج ۱ ص ۶۲۶ ح ۱۴۶ عن مسعدة بن صدقة وليس فيه صدره إلى «من اللّه الحسنى» ، كتاب سليم بن قيس : ج ۲ ص ۷۱۸ ح ۱۸ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۳۵۴ ح ۳۳۷ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 11
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛برنجکار،رضا؛خوش نصيب،مرتضي؛موسوي،رسول؛افقي،رسول؛طباطبايي،محمود؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا؛آژير،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 334145
صفحه از 586
پرینت  ارسال به