۱۱۲۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه در هر كس باشد ، نه او از من است و نه من از اويم : دشمن داشتن على بن ابى طالب ، كينه توزى با اهل بيت من و هر كه بگويد ايمان ، در گفتارْ خلاصه مى شود .
10 / 2 ـ 4
پيوستن به جرگه يهود و نصارا
۱۱۲۲.امام باقر عليه السلامـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى مردم! هر كه ما اهل بيت را دشمن بدارد ، خداوند ، در روز قيامت، او را يهودى محشور مى كند» .
گفتم : اى پيامبر خدا! هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند؟
فرمود : «هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند» .
۱۱۲۳.الأمالى، طوسىـ به نقل از حنّان بن سدير ، از سديف مكّى، از امام باقر عليه السلام ، از جابر بن عبد اللّه انصارى ـ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تشريف آورد و بر منبر رفت و مهاجران و انصار براى نماز جمع شدند . آن گاه فرمود : «اى مردم! هر كه ما اهل بيت را دشمن بدارد ، خداوند ، او را يهودى محشور مى كند» .
من برخاستم و گفتم : اى پيامبر خدا! اگر چه شهادت دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و تو پيامبر خدا هستى ؟
فرمود : «آرى ، اگر چه شهادت دهد . او با شهادت دادن [به يگانگى خدا و رسالت من] ، فقط سبب مى شود كه خونش ريخته نشود يا با دست خود و ذليلانه جزيه ندهد» .
سپس فرمود : «اى مردم! هر كس ما اهل بيت را دشمن بدارد ، خداوند در روز قيامت ، او را يهودى محشور مى كند و اگر به زمان دجّال برسد ، به او ايمان مى آورد و اگر آن زمان را درك نكند ، از گورش برانگيخته مى گردد تا به او ايمان بياورد . همانا پروردگارم عز و جل ، در ابتداى خِلقت كه گِل آدميان را مى سرشتند ، امّت مرا برايم مجسّم نمود و نام همه افراد امّتم را به من آموخت ، همان گونه كه تمام نام ها را به آدم، تعليم داد . پس پرچمداران از برابر من گذشتند و من براى على و شيعيان او آمرزش طلبيدم» .
حنّان گفت : پدرم به من گفت : اين حديث را بنويس و من نوشتم . فردا به جانب مدينه حركت كرديم و وارد آن شديم و خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم . من به ايشان گفتم : فدايت شوم! مردى از مكّيان به نام سديف ، حديثى از پدرتان به من گفته است. فرمود : «آن را حفظ دارى؟» . گفتم : مكتوبش كرده ام . فرمود : «بده ببينم» . من آن را به امام عليه السلام نشان دادم . چون به جمله «در آن هنگام كه گل آدميان را مى سرشتند ، خداوند، امّت مرا برايم مجسّم نمود و نام همه افراد امّتم را به من آموخت ، همان گونه كه تمام نام ها را به آدم، تعليم داد» رسيد ، فرمود : «اى سدير! چه هنگام ، اين حديث را از قول پدرم برايت نقل كرد؟» . گفتم : هفت روز است كه روايت او را از پدرتان شنيده ام . فرمود : «من فكر مى كردم كه اين حديث ، از دهان پدرم براى هيچ كسى خارج نخواهد شد» .