۴۶۸.المناقب، ابن شهرآشوبـ به نقل از موسى بن اَكيل نُمَيرى ـ :به درِ خانه امام باقر عليه السلام آمديم تا اجازه ورود بگيريم . در اين هنگام ، صداى حزينى را شنيديم كه به عبرانى مى خواند . پس بر ايشان وارد شديم و از صاحب اين صدا پرسش كرديم . فرمود : «مناجات ايليا را به ياد آوردم و از آن به گريه افتادم» .
۴۶۹.الخرائج و الجرائحـ به نقل از احمد بن قابوس، از پدرش ـ :گروهى از مردم خراسان بر امام عليه السلام صادق وارد شدند . پيش از اين كه آنها چيزى بپرسند ، ايشان فرمود : «هر كه مالى جمع كند و آن را نگه دارد ، خداوند به همان مقدار كيفرش مى كند» .
آنها به فارسى گفتند : ما عربى نمى فهميم .
امام عليه السلام به زبان فارسى فرمود : «هر كه دِرَم اندوزد ، جزايش دوزخ باشد» .
۴۷۰.الكافىـ به نقل از ابو بصير ـ :به امام كاظم عليه السلام گفتم : فدايت گردم! امام چگونه شناخته مى شود؟
فرمود : «با ويژگى هايى . نخستين آنها، اين است كه پيش تر در موردى، از پدر او اشاره اى به او شده تا همين اشاره بر مردم حجّت باشد . از او مى پرسند و او پاسخ مى دهد و اگر در موردى خاموشى ورزند ، او سخن آغاز مى كند (پاسخ سؤالى را كه در ذهن دارند ، مى دهد) و خبر از فردا مى دهد و با مردم با هر زبانى سخن مى گويد» .
سپس به من فرمود : «اى ابو محمّد! پيش از آن كه بلند شَوى ، نشانه اى را به آگاهى تو مى رسانم» . طولى نكشيد كه مردى از اهالى خراسان بر ما وارد شد . او با امام عليه السلام با زبان عربى سخن گفت و امام عليه السلام به فارسى پاسخ او را داد . مرد خراسانى به امام گفت : قربانت گردم! به خدا سوگند ، آنچه مانع از اين شد كه با تو به زبان خراسانى سخن بگويم ، اين بود كه گمان مى كردم تو زبان خراسانى را نيكو نمى دانى .
امام عليه السلام فرمود : «سبحان اللّه ! اگر من نمى توانستم به خوبى پاسخ تو را بدهم ، ديگر فضل من بر تو در چه بود؟» .
سپس به من فرمود : «اى ابو محمّد! سخن هيچ يك از مردم يا پرنده يا چرنده و نه هيچ جاندارى بر امام، پوشيده نيست . هر كه اين ويژگى ها را نداشته باشد ، امام نيست» .