۵۳۸.الكافىـ به نقل از حمّاد بن عثمان ـ :از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : «زنادقه در سال يكصد و بيست و هشت ظهور خواهند كرد . من اين را با نگاه كردن به مصحف فاطمه در يافته ام» .
گفتم : مصحف فاطمه چيست؟
فرمود : «هنگامى كه خداوند متعال ، جان محمّد صلى الله عليه و آله را ستانْد ، فاطمه عليهاالسلام از رحلت او چنان اندوهگين شد كه جز خداوند عز و جل هيچ كس از آن آگاهى نداشت . خداوند ، فرشته اى به سوى او فرستاد تا او را تسلّى دهد و با او سخن بگويد . فاطمه عليهاالسلاماين را به امير مؤمنان عليه السلام باز گفت و على عليه السلام به او گفت : هر گاه اين تماس را احساس كردى و صداى او را شنيدى ، به من بگو . فاطمه عليهاالسلامنيز آن را به على عليه السلام گفت و امير مؤمنان عليه السلام آنچه را مى شنيد ، مى نوشت، تا از اينها مصحفى ثبت كرد» .
امام عليه السلام سپس فرمود : «در اين مصحف ، چيزى از حلال و حرام نيامده است و تنها علمِ [پيشامدهاى ]آينده در آن است» .
4 / 3 ـ 6
جـامـعـه
۵۳۹.الكافىـ به نقل از ابو بصير ـ :امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابو محمّد! جامعه نزد ماست و آنها چه مى دانند جامعه چيست؟» .
گفتم : قربانت گردم! جامعه چيست؟
فرمود : «صحيفه اى است با طول هفتاد ذرع به ذرع پيامبر خدا و املاى ايشان از دهان مباركش و دست خطّ على عليه السلام . هر حلال و حرام و هر چيزى كه مردم بِدان نياز داشته باشند حتّى ديه خراش هاى كوچك ، در آن آمده است» .
امام عليه السلام با دستش به من زد و فرمود : «اى ابو محمّد! به من اجازه مى دهى؟» .
گفتم : قربانت گردم! من در اختيار تو هستم . هر چه مى خواهى، بكن .
امام عليه السلام همچون كسى كه خشمگين است ، دست مرا نيشگون گرفت و فرمود : «حتّى ديه اين» .
گفتم : به خدا اين، علم است .
فرمود : «اين، علم است ؛ ولى نه همه آن» .