435
دانشنامه قرآن و حديث 9

5 . غدير خم

۲۱۳.السنن الكبرىـ به نقل از ابو طفيل ـ :زيد بن ارقم گفت: چون پيامبر صلى الله عليه و آله از حجّة الوداع باز گشت و در غدير خم فرود آمد، دستور داد زير چند درخت تناور را جارو كردند. سپس فرمود: «گويا من [به سراى جاويد ]فرا خوانده شده ام و بايد از ميان شما بروم. من دو چيز گران سنگ را در ميانتان بر جاى مى گذارم كه يكى بزرگ تر از ديگرى است: كتاب خدا و عترتم [يعنى] اهل بيتم. پس مراقب باشيد كه پس از من ، چگونه با اين دو رفتار مى كنيد؛ چرا كه اين دو ، هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا آن كه در كنار حوض ، بر من وارد شوند».
سپس فرمود: «خدا مولاى من است و من ولىّ هر مؤمنى». آن گاه ، دست على عليه السلام را گرفت و فرمود: «هر كه من ولىّ او هستم ، اين ، ولىّ اوست. بار خدايا! هر كه او را دوست مى دارد، دوست بدار، و هر كه را با او دشمنى مى كند ، دشمن بدار».
من به زيد گفتم: آيا تو خود ، اين را از پيامبر خدا شنيدى؟
گفت: هيچ كس در زير آن درختان نبود ، مگر اين كه با چشم خود ، آن صحنه را ديد و با گوش خود ، اين سخنان را شنيد.

۲۱۴.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از زيد بن ارقم ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله ميان مكّه و مدينه ، در زير پنج درخت تناور فرود آمد. مردم زير آن درخت ها را جارو كردند. آن گاه ، پيامبر خدا نماز عصر را خواند و سپس به سخنرانى ايستاد و خداوند را حمد و ثنا گفت و پند و اندرز داد و آنچه را خدا خواست بگويد، گفت. سپس فرمود: «اى مردم! من دو چيز در ميان شما بر جاى مى نهم كه اگر از آنها پيروى كنيد ، هرگز گم راه نخواهيد شد. آن دو، كتاب خدا و اهل بيت [يعنى] عترتم اند».
سپس سه بار فرمود: «آيا مى دانيد كه من به مؤمنان ، از خود آنان سزاوارتر (اَولى) هستم؟».
مردم گفتند: آرى .
پيامبر خدا فرمود: «هر كه من مولاى اويم ، پس على مولاى اوست».


دانشنامه قرآن و حديث 9
434

5 . غَديرُ خُمٍّ

۲۱۳.السنن الكبرى عن أبي الطفيل عن زيد بن أرقم :لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن حَجَّةِ الوَداعِ ونَزَلَ غَديرَ خُمٍّ ، أمَرَ بِدَوحاتٍ ۱ فَقُمِمنَ ۲ ، ثُمَّ قالَ : كَأَنّي دُعيتُ فَأَجَبتُ ، وإنّي قَد تَرَكتُ فيكُمُ الثِّقلَينِ ، أحدُهُما أكبَرُ مِنَ الآخَرِ : كِتابَ اللّهِ ، وعِترَتي أهلَ بَيتي ، فَانظُروا كَيفَ تُخَلِّفونّي فيهِما ، فَإِنَّهُما لَن يَتَفَرَّقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ .
ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ مَولايَ ، وأنَا وَلِيُّ كُلِّ مُؤمِنٍ . ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقالَ : مَن كُنتُ وَلِيَّهُ فَهذا وَلِيُّهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ .
فَقُلتُ لِزَيدٍ : سَمِعتَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : ما كانَ فِي الدَّوحاتِ أحَدٌ إلّا رآهُ بِعَينَيهِ ، وسَمِعَهُ بِاُذُنَيهِ . ۳

۲۱۴.المستدرك على الصحيحين عن زيد بن أرقم :نَزَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَينَ مَكَّةَ وَالمَدينَةِ عِندَ شَجَراتٍ خَمسٍ ، دَوحاتٍ عِظامٍ ، فَكَنَسَ النّاسُ ما تَحتَ الشَّجَراتِ ، ثُمَّ راحَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَشِيَّةً فَصَلّى ، ثُمَّ قامَ خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، وذَكَّرَ وَوَعَظَ ، فَقالَ ما شاءَ اللّهُ أن يَقولَ ، ثُمَّ قالَ : أيُّهَا النّاسُ ، إنّي تارِكٌ فيكُم أمرَينِ لَن تَضِلُّوا إنِ اتَّبَعتُموهُما ، وهُما : كِتابُ اللّهِ ، وأهلُ بَيتي عِترَتي .
ثُمَّ قالَ : أتَعلَمونَ أنّي أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم ؟ ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ ، قالوا : نَعَم ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ . ۴

1.الدَّوحَةُ : الشَّجَرةُ العَظيمةُ (الصحاح : ج ۱ ص ۳۶۱ «دوح») .

2.قَمَمتُ البيتَ : كَنَستُه (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۱۵ «قمم») .

3.السنن الكبرى للنسائي : ج ۵ ص ۱۳۰ ح ۸۴۶۴ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۱۱۸ ح ۴۵۷۶ ، خصائص أمير المؤمنين للنسائي : ص ۱۵۰ ح ۷۹ ، المعجم الكبير : ج ۵ ص ۱۶۶ ح ۴۹۶۹ ، كنز العمّال : ج ۱۳ ص ۱۰۴ ح ۳۶۳۴۰ ؛ المناقب للكوفي : ج ۲ ص ۴۳۵ ح ۹۱۹ .

4.المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۱۱۸ ح ۴۵۷۷ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۲۱۶ ح ۸۷۰۲ ، كنز العمّال : ج ۱ ص ۱۸۶ ح ۹۵۰ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 9
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛افقي،رسول؛موسوي،سيد رسول؛شيخي،حميد رضا؛آژير،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 133278
صفحه از 611
پرینت  ارسال به