۶۰.امام على عليه السلام :اى انسانى كه در كمال اعتدال و تناسب ، آفريده شده اى و در تاريكى هاى زهدان و پرده هاى تو در تو ، شكل گرفته و پرورده شده اى ! از عصاره گِل ، آغاز شدى و در آرامگاهى استوار ، تا زمانى معيّن و مهلتى مشخّص شده ، نهاده شدى . آن گاه كه جنين هستى ، در شكم مادرت مى جنبى . نه سخنى را پاسخ مى دهى و نه آوازى را مى شنوى . آن گاه ، از قرارگاهت به سرايى بيرون آورده مى شوى كه آن را نديده اى و راه هاى كسب سود و منافع آن را نمى دانى .
۶۱.امام على عليه السلامـ در توصيف آفرينش انسان ـ :آيا اين انسان ، همان كسى نيست كه خداوند ، او را در تاريكى هاى زهدان و پرده هاى غلاف مانند آفريد ، از نطفه اى ريخته شده كه به عَلَقه اى (آويزكى) بى مقدار ، تبديل گشت . سپس جنين و شيرخواره و كودك و نوجوان شد . آن گاه ، خداوند به او دلى حفظ كننده ، و زبانى گويا ، و چشمى بينا بخشيد تا بفهمد و عبرت گيرد و از زشتكارى ها باز ايستد .
۶۲.امام حسين عليه السلامـ در دعاى روز عرفه ـ :آفرينش مرا كه هيچ نبودم ، آغاز كردى و از خاكم آفريدى . سپس در پشت ها[ ى پدران] جايم دادى ، آن سان كه از كشاكش روزگار و گردش ايّام ، در امان بودم و در گذر روزگارانِ رفته و نسل هاى گذشته ، پيوسته از پشتى به زهدانى مى كوچيدم ، و از سرِ دلسوزى و مِهر و نيكى ات به من ، مرا در دوران چيرگى كافران كه پيمان [يكتاپرستى] تو را شكستند و فرستادگانت را انكار كردند ، به دنيايم نياوردى ؛ بلكه از سرِ دلسوزى و مهرورزى ات به من ، در دوران هدايت كه پيش تر برايم مقدّر فرمودى و مرا براى آن ، قابل ساختى و در آن ، پروراندى ، بيرونم آوردى . در گذشته نيز لطف و عنايت و نعمت هاى گسترده ات شامل حال من شده بود . پس آفرينش مرا از منىِ ريخته شده اى [در رحِم] آغاز كردى سپس در تاريكى هاى سه گانه ، بين گوشت و پوست و خون ، قرارم دادى ، و مرا به خلقتم انگشت نما نساختى ۱ و هيچ چيز از كار [آفرينش ]مرا به من ، موكول نكردى . آن گاه ، مرا كامل و سالم به دنيا آوردى .