امام حسن علیه السلام
ـ لَمّا قالَ لَهُ رجُلٌ : ما بالُنا نكرَهُ الموتَ و لا نُحبُّهُ؟ ـ: لِأنّكُم أخرَبتُم آخِرَتَكُم، و عَمّرتُم دُنياكُم، و أنتُم تَكرَهونَ النُّقلَةَ مِن العُمرانِ إلَى الخَرابِ.
ـ در جواب مردى كه به او عرض كرد: چرا مرگ را ناخوش داريم و آن را دوست نداريم؟ ـفرمود : زيرا شما آخرت خود را ويران و دنيايتان را آباد كردهايد و دوست نداريد از آبادانى به ويرانه منتقل شويد.
معاني الأخبار : ص۳۹۰ ح۲۹
دانشمحوری
كانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَةِ
ترجمه و شرح
«از سلطة نادانیها رها بود».
جهالت و نادانی، از بزرگترین مصایب و بلایای دنیاست. این بلا مقدمۀ ابتلائات بزرگ و کوچک دیگری است و در نهایت، صاحب خود را در کوتاهترین زمان به زمین میزند و هلاک میکند. مصیبت نادانی به اندازهای بزرگ است که پیامبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ای علی هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست.۱
تاریخ مملو از انسانهای نادانی است که با وجود قرار گرفتن در موقعیتهای بسیار استثنایی و برخوردار شدن از فرصتهای طلایی، تنها به سبب جهالت و نادانی، فرصت خود را بر باد دادند و درنتیجه چیزی جز خواری و نابودی و گاه پشیمانی نصیبشان نشده است. بیگمان، دردی بدتر از نادانی متصور نیست. با نادانی، کار خطا درست پنداشته میشود، تذکرها و نصیحتهای خیرخواهان و اندیشمندان و اهل تجربه شنیده نمیشود، رفتارها یا با افراط همراه است یا با تفریط، از دانایان دوری میشود، استبداد به رأی رخ مینماید، خواهشها و تمایلات سلطه مییابد و هر کوششی از سوی فرد نادان بر گمراهی و انحراف او میافزاید. انسان نادان، همچون فرد گرفتار در باتلاق، با هر حرکتی، بیشتر در نادانی فروخواهد رفت و در زمانی کوتاه، نابودی ارمغان آن است.۲ بنابراین، تباهی هر امری و ریشۀ هر بدیای در جهالت و نادانی است.۳
امام مجتبی علیه السلام راه رهایی از جهالت را در یک جمله خلاصه کرده است:
1.. المحاسن: ص۱۷: يا علي إنه لا فقر أشد من الجهل.
2.. ر.ک: منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۲۱۲ ح ۱۲۳۴ ـ ۱۲۵۱.
3.. همان: ح ۱۲۳۶ ـ ۱۲۳۷.