امام صادق علیه السلام
الجُمُعَةُ لِلتَّنَظُّفِ وَالتَّطَيُّبِ، وهُوَ عيدُ المُسلِمينَ، وهُوَ أفضَلُ مِنَ الفِطرِ وَالأَضحى، ويَومُ الغَديرِ أفضَلُ الأَعيادِ، وهُوَ الثّامِن عَشَرَ مِن ذِي الحِجَّةِ، وكانَ يَومَ الجُمُعَةِ، ويَخرُجُ قائِمُنا أهلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ، ویَقومُ القِيامَةُ يَومَ الجُمُعَةِ، وما مِن عَمَلٍ يَومَ الجُمُعَةِ أفضَلُ مِن الصَّلاةِ عَلىٰ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وآلِهِ.
جمعه، روز پاکیزه ساختن و خوشبو کردن و عید مسلمانان و برتر از [عید] فطر و [عید] قربان است، و روز [عید] غدیر، پُرفضیلتترین عیدهاست که روز هجدهم ذی القعده است و [واقعهٔ غدیر در] روز جمعه بود. قائم ما اهل بیت، در روز جمعه ظهور میکند و قیامت، در روز جمعه بر پا میشود و هیچ کاری در روز جمعه برتر از صلوات بر محمّد و خاندانش نیست.
الخصال: ص394 ح101
دانشمحوری
كانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَةِ
ترجمه و شرح
«از سلطة نادانیها رها بود».
جهالت و نادانی، از بزرگترین مصایب و بلایای دنیاست. این بلا مقدمۀ ابتلائات بزرگ و کوچک دیگری است و در نهایت، صاحب خود را در کوتاهترین زمان به زمین میزند و هلاک میکند. مصیبت نادانی به اندازهای بزرگ است که پیامبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ای علی هیچ فقری شدیدتر از نادانی نیست.۱
تاریخ مملو از انسانهای نادانی است که با وجود قرار گرفتن در موقعیتهای بسیار استثنایی و برخوردار شدن از فرصتهای طلایی، تنها به سبب جهالت و نادانی، فرصت خود را بر باد دادند و درنتیجه چیزی جز خواری و نابودی و گاه پشیمانی نصیبشان نشده است. بیگمان، دردی بدتر از نادانی متصور نیست. با نادانی، کار خطا درست پنداشته میشود، تذکرها و نصیحتهای خیرخواهان و اندیشمندان و اهل تجربه شنیده نمیشود، رفتارها یا با افراط همراه است یا با تفریط، از دانایان دوری میشود، استبداد به رأی رخ مینماید، خواهشها و تمایلات سلطه مییابد و هر کوششی از سوی فرد نادان بر گمراهی و انحراف او میافزاید. انسان نادان، همچون فرد گرفتار در باتلاق، با هر حرکتی، بیشتر در نادانی فروخواهد رفت و در زمانی کوتاه، نابودی ارمغان آن است.۲ بنابراین، تباهی هر امری و ریشۀ هر بدیای در جهالت و نادانی است.۳
امام مجتبی علیه السلام راه رهایی از جهالت را در یک جمله خلاصه کرده است:
1.. المحاسن: ص۱۷: يا علي إنه لا فقر أشد من الجهل.
2.. ر.ک: منتخب میزان الحکمة: ج۱ ص۲۱۲ ح ۱۲۳۴ ـ ۱۲۵۱.
3.. همان: ح ۱۲۳۶ ـ ۱۲۳۷.