پرهیز از مجادله
كان لَا يَدْخُلُ فِي مِرَاءٍ
واژهشناسی
«مراء» در لغت به مجادله در گفتوگو گفته میشود پس از آنکه حق روشن شده است۱ که زمینه ساز منازعه و خصومت خواهد بود. ابنابیالحدید معتزلی نیز در معنای جدال میگوید: گفتوگویی است که حق در آن قصد نشده باشد، بلکه هدف از آن اثبات رأی و نظر خود باشد که به مجادله و نزاع بینجامد.۲ برخی دیگر، مراء را مجادلهای دانستهاند که رد کلام طرف مقابل و تحقیر صاحب کلام هدف آن باشد.۳
ترجمه و شرح
«[از ویژگیهای برادرم این بود که] در گفتوگوهای مجادلهآمیز وارد نمیشد».
از نکات حایز اهمیت در مراء این است که استمرار گفتگوی توأم با احتجاج، اگر حق در آن آشکار شده باشد، نه تنها سودی ندارد بلکه زیانبار است. ازاینرو دست برداشتن از آن و نیز ورود نکردن به مجادلة دیگران، بهترین راه برای پایان بخشیدن به آن است. چه، در غیر این صورت کدورت و کینه و نزاع، سرانجام ناخوشایند آن خواهد بود. پس دست برداشتن از آن و نیز وارد نشدن به مجادلة دیگران نشانه خردمندی آدمی است. در روایات، تأکید بسیاری بر پرهیز از مراء و مجادله شده است و فضایل بسیاری برای آن برشمرده شده است. اینکه ترک مجادله لازمۀ کمال یافتن حقیقت ایمان، و دوری از آن نشانۀ ورع و پرهیزگاری است، دو نمونه از تأکیدات روایی است که از زبان معصومان علیهم السلام، بیان شده است.۴ همچنین، بیآبرویی، بیماری قلب در خصوص برادران دینی، نفاق و کینهورزی و خصومت، از جمله آثار و زیانهایی است که پیشوایان دینی در جهت برحذر داشتن مؤمنان از ابتلا به مجادله و منازعه برشمردهاند.۵ اما سؤال این است که مجادلة ناپسند و نکوهیده در چه شرایطی تحقق مییابد؟ آیا بهطور کلی از مجادله در همه حال نهی شده است، یا شرایط خاصی برای مجادلۀ مذموم متصور است؟
به نظر میرسد برای رفع این ابهام و پاسخ به این پرسش، باید به نکات زیر توجه کرد:
1. براساس آموزههای دینی مجادله دو نوع است: مجادلة مذموم و ناپسند، و مجادله از نوع مطلوب و چه بسا لازم و ضروری و پسندیده.
2. گفتوگو و مجادله با مخالفان و دشمنان دین نهتنها نفی نشده است، بلکه فراگیریِ روش مجادلۀ احسن بر صاحبنظران و اندیشمندان بهویژه در موضوعات اعتقادی ضروری است؛ چراکه نمیتوان در امور دینی و عقیدتی در اصول و مبانی، بهویژه در برابر مخالفان، کوتاه آمد و دیدگاه آنان را به بهانۀ پرهیز از مجادله پذیرفت. بنابراین، قرآن کریم پیامبر صلی الله علیه وآله را به مجادلۀ احسن ـ که همان استدلال منطقیِ قوی برای باطل کردن سخنان بیپایه و اساس آنان است ـ فرمان میدهد و میفرماید:
(ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ)؛۶«[اى رسول ما خلق را] با حكمت [یا برهان] و موعظۀ نيكو به راه خدايت فرابخوان و با بهترين طريق با اهل جدل مناظره كن».
در این آیه، مجادلة احسن در کنار دعوت حکیمانه و موعظه برای ابطال سخن و دیدگاه باطل مشرکان به منظور هدایت، یا دستکم اسکات آنان توصیه شده است.۷ البته این امر مهم، بر عهدة تمام عالمان و اندیشمندان نیز هست.
1. مجادلۀ مذموم یا همان مراء، مربوط به پافشاری بر اعتقاد شخصی هنگام گفتوگو و اصرار بر حقانیت خود و اثبات اشتباه طرف مقابل میشود.۸ دلیل این ادعا سخنی از امام علی علیه السلام است که علت نهی از مجادله را بدبینی و خصومت میان فرد مجادلهگر و برادران دینی دانسته است.۹ همچنین، حدیث شریفی از امام هادی علیه السلام گواه بر این است که مجادله مایۀ از میان رفتن دوستیهای دیرینه و گسستن پیوندهای استوار است.۱۰ بهاینترتیب، مجادلۀ مذموم آن است که با نزدیکان و اطرافیان در جامعۀ اسلامی درگیرد و به نزاعهای لفظی با دشمنان مربوط نمیشود.
2. توصیه به پرهیز از مجادله و پافشاری بر عقیده در جامعۀ اسلامی و میان همکیشان و برادران ایمانی، به وقتی که حق با طرف مقابل است اختصاص ندارد، بلکه به هنگامی مربوط است که طرف مقابل بر باطل باشد. بهعبارتدیگر، ترک مجادله، آنگاه که بر باطلیم، ضرورت اخلاقی است، نه فضیلت اخلاقی؛ اما آنچه فضیلت اخلاقی است و بر آن تأکید شده، ترک مراء و مجادله با برادران دینی است، آنگاه که به حقانیت خود اعتقاد داریم. بنابراین، ترک مجادله، هنگامی که بر باطل باشیم، ضرورت و آنگاه که بر حقیم فضیلت است. کلام صریح پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در این موضوع چنین است:
أورَعُ النّاسِ مَن تَركَ المِراءَ و إن كانَ مُحِقّا؛۱۱«پرهیزکارترینِ مردم کسی است که مجادله را ترک کند، اگرچه برحق باشد».
براساس آنچه گذشت، مجادله با برادران ایمانی، به این دلیل که کدورتآفرین است و به نزاع و درگیری میانجامد و آتش کینه و دشمنی را بین مؤمنان شعلهور میسازد، ناپسند است؛۱۲ و هنگامی که طرف مقابل بر باطل باشد نیز ترک آن لازم است؛ زیرا همانگونه گذشت، در چنین گفتگویی که هدف آن آشکار شدن حق نیست، بلکه غلبه بر رقیب است فایدهای مترتب نیست و به جای آن بذر دشمنی و کینه در دلها کاشته میشود. از جمله آثار ترک مجادله، «تقویت ایمان» و «افزایش محبت» و «صمیمیت» است و دوری از آن نشانۀ خردمندی و کمالیافتگیِ عقل آدمی است.