امام صادق علیه السلام
ثَلاثَةٌ تَجِبُ عَلَى السُّلطانِ لِلخاصَّةِ وَالعامَّةِ : مُكافَأَةُ المُحسِنِ بِالإِحسانِ لِيَزدادوا رَغبَةً فيهِ ، وتَغَمُّدُ ذُنوبِ المُسيءِ لِيَتوبَ ويَرجِعَ عَن غَيِّهِ ، وَتَأَلُّفُهُم جَميعا بِالإِحسانِ وَالإِنصافِ.
سه چيز است كه بر سلطان، واجب است كه در باره خواص و عوام، رعايت كند: نيكوكاران را پاداش نيك دادن ـ تا به كار نيك راغب تر شوند ـ ، پوشاندنِ گناهانِ بدكار ـ تا توبه كند و از گم راهىِ خويش باز گردد ـ ، و ايجاد الفت ميان همه آنان، از طريق نيكى كردن و رعايت انصاف و داد.
تحف العقول : ص 319
پرهیز از گفتگوی بیفایده
وَلَا يُشَارِكُ فِي دَعْوًى، وَلَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَرَى قَاضِياً
ترجمه و شرح
«و در هیچ گفتوگو و منازعهای شرکت نمیجست و هیچ دلیلی اقامه نمیکرد، مگر آنکه قضاوتکنندهای حاضر باشد».
در این جمله، امام حسن علیه السلام شرط ورود برادرش به گفتوگوی مجادلهآمیز و اختلافی را اینگونه بیان فرموده است که او فقط در صورت حضور داوری که دو طرف بر داوری او اتفاق نظر داشته رأی او را میپذیرفتند، و البته او نیز میتوانست به حق حکم کند و مانع از بروز نزاع و دشمنی شود، در گفتگوی مجادلهآمیز وارد میشد.
از این جملة امام علیه السلام بهروشنی پیداست که مقصود آن حضرت از مشارکت نکردن در مجادله و بحثهای داغِ اختلافی، این نیست که اصلاً در اینگونه مباحث نباید وارد شد، بلکه مقصود آن حضرت این است که ورود به اینگونه مجادلات هنگامی مفید است که بتوان حق را ثابت کرد و برادر ایمانی را به خطا و اشتباهش آگاه ساخت. در نتیجه، او نیز باید خطای خود را بپذیرد و اشتباهش را اصلاح کند، بیآنکه مفسدهای در روابط حسنۀ طرفین گفتوگو درگیرد. اما این اتفاق زمانی خواهد افتاد که داور مرضیالطرفین و توانمندی در جهت حلوفصل اختلاف وجود داشته باشد. در غیر این صورت، نهتنها حق و باطل روشن نمیشود، بلکه کدورت و دشمنی پدید میآید و مشکل دو چندان میشود. لذا، باید از مجادلات بیفایده حذر کرد و با دست خود دوستیها را به دشمنی تبدیل نکرد. ملاصالح مازندرانی در شرح این جمله مینویسد:
«اینگونه عمل کردن از کمالیافتگی انسان و قوت عقل او حکایت میکند؛ اما ورود به چنین منازعاتی، پیش از یافتن حکمکنندۀ عادلی که بین حق و باطل تمیز دهد، روش بیخردان نادان است».۱
1.. شرح أصول الكافي: ج ۹ ص۱۷۳.