پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
إنَّ خُلَفائي وأوصِيائي وحُجَجَ اللّهِ عَلَى الخَلقِ بَعدِي اثنا عَشَرَ: أوَّلُهُم أخي و آخِرُهُم وَلَدي. قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ و مَن أخوكَ؟ قالَ : عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ. قيلَ: فَمَن وَلَدُكَ؟ قالَ: المَهدِيُّ الَّذي يَملَؤُها قِسطا و عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا وظُلما.
«جانشينان و اوصياى من و حجّتهاى خدا بر خلق پس از من، دوازده نفرند كه نخستينِ ايشان، برادرم خواهد بود و آخرينشان فرزندم». گفته شد: اى پيامبر خدا ! برادرت چه كسى است ؟ فرمود: «على بن ابى طالب». گفته شد: فرزندت چه كسى است ؟ فرمود: «مهدى كه زمين را به همان سان كه از بيداد و ستمْ آكنده شده است، از عدل و داد مىآكَنَد.
كمال الدين: ص280 ح27
عامل به گفتار
كان يَفْعَلُ مَا يَقُولُ وَ يَفْعَلُ مَا لَا يَقُولُ
ترجمه و شرح
«[برادرم] بدانچه میگفت عمل میکرد و به آنچه نمیگفت نیز عامل بود».
از جملۀ نخست امام حسن علیه السلام در این عبارت، دو آیۀ نورانی از سورۀ صف به ذهن متبادر میشود. آیهای که به نظر میرسد با لحن گلهگذارانه، مؤمنان را خطاب کرده و میفرماید:
(يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ كبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُونَ)؛ «اى اهل ايمان، چرا سخنى مىگوييد كه بدان عمل نمىكنيد؟ اين كار، سخت خدا را به غضب مىآورد».۱
اما جملۀ دوم ـ امام حسن علیه السلام که فرموده است: «وَ يَفْعَلُ مَا لَا يَقُولُ» معنایی فراتر از جملۀ نخست دارد. امام حسن علیه السلام در این جمله در توصیف برادر خود میگوید که او حتی به بسیاری از فضایل اخلاقی و رفتارهای پسندیده، که دیگران را به آنها توصیه نمیکرد، عامل بود؛ یعنی بیشتر از آنچه به دیگران توصیه میکرد، خودش را به اعمال و رفتار نیک وامیداشت. این ویژگی، همان صفت مؤمنان شاخص است و دقیقاً با صفت منافقان در تعارض است. بهعبارتدیگر، کسی که به آنچه میگوید عمل نمیکند، ظاهرش را به امور اخلاقی و دینی میآراید؛ اما در باطن به آن امور اعتقادی ندارد و بهتر از آنچه هست خود را در نظر دیگران میآراید، منافق است و هرگز به درجۀ ایمان نخواهد رسید تا به افتخار برادری با حجت خدا نایل آید. به این جملة امیرالمؤمنین علیه السلام توجه کنید:
أظهَرُ النّاسِ نِفاقا مَن أمَرَ بالطاعَةِ و لَم يَعمَلْ بها، و نَهى عنِ المَعصيَةِ و لَم يَنتَهِ عنها؛۲«آشكارترين منافق كسى است كه دیگران را به اطاعت [از خدا] فراخواند و خود بدان عمل نكند و از معصيت بازدارد و خود از آن بازنايستد».
1.. صف: ۲ ـ ۳.
2.. منتخب میزان الحکمة: ج۲ ص۱۰۱۲ ح۶۲۲۴.