پرهیز از انتقامجویی
وَ لَا يَنْتَقِمُ
ترجمه و شرح
«[برادرم] انتقامجو نبود».
در این عبارت، امام علیه السلام برادر خویش را از خویِ انتقامجویی به دور دانسته است... گفتنی است هنگامی که سخن از انتقام به میان میآید، یعنی تقصیر و جفایی درگرفته و در پاسخ به آن جفا اقدامی تلافیجویانه صورت گیرد.
در تبیین این معنا ابتدا میبایست به چند پرسش پاسخ گفت. پرسشهایی مانند اینکه انواع انتقامجویی کدام است؟ به طور کلی چرا انتقامجویی در اخلاق، ناپسند دانسته شده است؟ و آیا برای انتقامجویی نمیتوان موارد یا مصادیقی خردمندانه و موجه برشمرد؟
به نظر میرسد برای انتقام، دستکم میتوان دو نوع ناپسند و پسندیده قایل شد. همچنین برای هر یک از این دو نوع نیز مواردی که از شدت و ضعف برخوردار باشند میتوان در نظر گرفت.
لکن ناپسند بودن انتقامجویی در بین برادران ایمانی به عنوان اصل اولی در اخلاق معهود است. در تبیین علت ناپسند بودن انتقامجویی باید گفت که وقتی سخن از انتقام به میان میآید، توانمندی بر آن مفروض است. یعنی کسی که انتقامجویی میکند در حقیقت بر آن توانمند است و طرف مقابل در موضع ضعف قرار گرفته است. در چنین حالتی گذشت و بخشش، رفتار پسندیده و انسانی به شمار میآید و موجب احیای یک فضیلت اخلاقی میگردد و در مقابل، انتقام گرفتن که نوعی تشفی خاطر است ناپسند خواهد بود؛ زیرا در راستای دنبالهروی از امیال نفسانی است. بنابراین آنگاه که گرفتن انتقام امکانپذیر شود، در حقیقت طرف مقابل در موضع ضعف قرار گرفته است. در چنین شرایطی بخشش فرد ضعیف، پسندیده و انسانی است و نشانة شرافت و بزرگواری است و انتقامگیری که میتواند نشانة ضعف طرف مقابل باشد اگر چه ضعف در مقطعی کوتاه امری ناپسند و غیر اخلاقی است.
براین اساس آنگاه که جفاکار و مقصر، از گروه برادران ایمانی، بهویژه نزدیکان و خویشاوندان است، بخشش از اهمیت بیشتری برخوردار است. آموزههای اسلامی، در این موارد بر عفو و بخشش بهجای انتقام تأکید بسیار کرده است و دور بودن از این صفت ناپسند را نشانۀ پیراسته بودن از کینهتوزی دانسته است. بیگمان کسی که کینهتوز است، بهسادگی از تقصیر همنوعان و نزدیکان خود نمیگذرد، خطاهای آنان را در دل نگاه میدارد، اغلب مترصد فرصت است و در زمان مناسب تلافی میکند و انتقام میگیرد. از پیامدهای انتقام، میتوان به از بین رفتن انگیزۀ عذرخواهی و اظهار پشیمانی از سوی فرد خطاکار، تحریک او بر تکرار رفتارهای مشابه و اصرار بر خطای پیشین خود و در نتیجه ایجاد یا افزایش کینه و دشمنی میان دو طرف اشاره کرد.
در مقابل، کسی که زود از خطاهای اطرافیان درمیگذرد و آنها را میبخشد و تقصیرشان را به فراموشی میسپارد، در فرصت مناسب به اقدام تلافیجویانه دست نمیزند و چه بسا تلاش میکند بدی را با خوبی پاسخ دهد. این صفت پسندیده، صلح و صفا و صمیمیت را بین آنان برقرار میکند و انسان بخشنده را محبوب دلها میسازد و افزون بر آن، خداوند پاداش ویژهای برای این کار او تضمین کرده و بر عهدة خود دانسته است.
(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأجْرُهُ عَلَى اللّه إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ)؛۱«سزاى هر بدى، بدياى است همانند آن. [و اما] كسى كه گذشت كند و آشتى ورزد، اجرش با خداست. او ستمكاران را دوست ندارد».
احادیث بسیار زیبا و راهگشا در موضوع عفو و بخشش به اندازهای شنیدنی و عملکردنی است که هر انسان دوراندیش و سَلیمُالنَّفسی را به بخشندگی و پرهیز از انتقامجویی وامیدارد. در اینجا، تنها به ذکر دو حدیث شریف، که ناظر به آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی عفو به جای انتقام است، بسنده میکنیم. پیامبر صلی الله علیه وآله، افزون بر آنکه طول عمر را از آثار بخشش میداند،۲ میفرماید:
عَلَيكُم بِالعَفوِ؛ فَإنَ العَفوَ لا يَزيدُ العَبدَ إلاّ عِزّا، فَتَعافَوا يُعِزَّكُمُ اللّهُ؛۳«بر شما باد گذشت؛ زيرا گذشت جز بر عزت بنده نمىافزايد. پس، از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند به شما عزت بخشد».
آن حضرت در بیان آثار اخروی بخشش نیز میفرماید:
مَن عَفا عِندَ القُدرَةِ عَفا اللّهُ عَنهُ يَومَ العُسرَةِ؛۴«هركس در زمانى كه قدرت [بر انتقام] دارد گذشت كند، خداوند در روز دشوارى از او درمیگذرد».