329
دانشنامه قرآن و حديث 6

در فرهنگ اسلامى، عصر رسالت پيامبر خدا، عصر علم ، و دوران پيش از بعثت ايشان ، دوران جاهليت است، بدين معنا كه پيش از بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله ، به دليل تحريفى كه در اديان آسمانى پديد آمده بود، مردم، راهى براى شناخت حقايق هستى نداشتند و آنچه به نام دين بر جوامع مختلف بشر حكومت مى كرد ، چيزى جز خرافات و موهومات نبود . در واقع ، اديان تحريف شده و عقايد موهوم، ابزارهايى براى سلطه زر و زور بر انسان شده بودند و اين، واقعيتى است كه تاريخ قبل از اسلام نيز آن را تأييد مى كند.
بعثت مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله ، آغاز عصر علم بود . اساسى ترين مسئوليت ايشان، مبارزه با خرافات و تحريفات و روشن كردن حقايق براى مردم بود . او خود را براى مردم ، همچون پدرى مى دانست كه آنان را مى پرورانَد و آموزش مى دهد . ايشان مى فرمود :
إنَّما أنَا لَكُم مِثلُ الوالِدِ اُعَلِّمُكُم . 1
در واقع ، من براى شما همچون پدرى هستم كه به شما مى آموزم .
پيامبر خدا، نبوّت خود را پديده اى منطبق با موازين عقلى و علمى معرّفى مى كرد كه اگر دانشمندان ، در صدد شناخت آن بر آيند، مى توانند به سادگى راستگويى اش را در باره ارتباط او با مبدأ هستى درك كنند .
«وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ . 2
كسانى كه به ايشان علم داده شده ، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ،

1.مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۵۳ ح ۷۴۱۳ ، سنن النسائى : ج ۱ ص ۳۸، سنن ابن ماجة : ج ۱ ص ۱۱۴ ح ۳۱۳ ، الجامع الصغير : ج ۱ ص ۳۹۴ ح ۲۵۸۰ .

2.سبأ : آيه ۶ .


دانشنامه قرآن و حديث 6
328

شده است و ابن تيميه، در ادامه سخنش مجبور مى شود يكى از اين تعابير را كه در آن، لفظ «امام» وجود ندارد، قبول كند ۱ كه در آن آمده است:
مَن ماتَ و لَيسَ فى عُنُقِهِ بَيعَةٌ ، ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً .۲
كسى كه بميرد و در گردن او بيعتى نباشد ، به مرگ جاهلى مرده است .
در واقع، اين گونه افراد، تلاش مى كنند تا احاديث ياد شده را به جاى حمل بر امامان اهل بيت و برگزيدگان خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله ، بر اعم از آنان و از جمله بر زمامداران جائر، حمل كنند .
ابن ابى الحديد ، نقل مى كند كه: عبد اللّه بن عمر، از بيعت با على عليه السلام خوددارى كرد ؛ امّا شبانه درِ خانه حجّاج را كوبيد تا با عبد الملك، بيعت كند تا آن شب را بدون امام، صبح نكند . او گمان مى كرد كه بايد چنين كند ؛ زيرا از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود : «هر كه بميرد و امامى نداشته باشد، مرگى چونان مرگ جاهلى داشته است» . حجّاج نيز او را آن قدر تحقير كرد و پستش شمرد كه پايش را از بستر خواب بيرون آورد و گفت: با پاى من بيعت كن ! ۳
پس نكته اصلى در مورد حديث ، معناى حديث است، نه اصل صدور آن از پيامبر صلى الله عليه و آله . ۴ براى فهم حديث شريف، بايد مقصود از جاهليت روشن شود .

1.. منهاج السنّة النبويّة : ج ۱ ص ۱۱ .

2.. ر . ك : ص ۳۱۶ ح ۱۴۹ .

3.. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد : ج ۱۳ ص ۲۴۲.

4.علّامه امينى مى گويد : اين ، حقيقت مسلّمى است كه كتاب هاى صِحاح و مَسانيد [اهل سنّت] ، آن را مسلّم دانسته اند و گريزى از پذيرش مفاد آن نيست و اسلامِ هيچ مسلمانى ، جز با تسليم بودن در برابر آن ، كامل نيست و حتّى دو نفر هم در باره آن ، اختلافِ نظر ندارند و يك نفر هم در باره آن ، به خود ، اجازه ترديد نداده است . اين تعبير ، حكايت از بدعاقبتىِ كسى دارد كه بدون امام بميرد و چنين كسى ، از هر گونه نجات و رستگارى، محروم است . مرگ جاهلى ، بدترين مرگ است ؛ مرگِ در حال كفر و الحاد (الغدير : ج ۱۰ ص ۳۶۰) .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 6
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛خداياري،علي نقي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 134356
صفحه از 576
پرینت  ارسال به