349
دانشنامه قرآن و حديث 6

۱۸۱.المناقب ، ابن شهرآشوب :زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله خود را به قبايل [براى ايمان آوردن به او ]معرّفى مى كرد، نزد بنى كلاب آمد. بنى كلاب گفتند: با تو بيعت مى كنيم ، به شرط آن كه بعد از تو ، قدرت به ما برسد.
پيامبر خدا فرمود: «اختيار اين كار ، با خداست. اگر خواست ، در ميان شما قرار مى دهد، يا در غير شما».
بنى كلاب رفتند و بيعت نكردند و گفتند: براى تو شمشير بزنيم و سپس ديگران را بر ما حاكم گردانى!

۱۸۲.معانى الأخبارـ به نقل از ابو جارود ـ :از امام باقر عليه السلام پرسيدم: امام با چه چيزى شناخته مى شود؟
فرمود: «با چند ويژگى: اوّل، آن كه از جانب خداوند ـ تبارك و تعالى ـ نصّى در باره او وجود داشته باشد و خدا او را به عنوان نشانى براى مردم ، نصب كرده باشد تا حجّتى بر آنان باشد؛ چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را نصب كرد و او را با نام ، به مردم شناساند و تعيينش كرد، و امامان نيز به همين سان، [عمل مى كنند و] اوّلى ، دومى را تعيين مى كند. دوم، اين كه هر پرسشى از او بشود ، پاسخ دهد. سوم، اين كه اگر از او سؤال هم نكنند ، او خود ابتدائا سخن بگويد. چهارم، اين كه از آنچه در فرداست ، به مردم خبر دهد. پنجم، اين كه با هر زبان و لغتى ، با مردم سخن بگويد».

۱۸۳.امام باقر عليه السلامـ خطاب به محمّد بن مسلم ـ :هر فردى از افراد اين امّت ، اگر امامى از جانب خداوند عز و جل كه آشكار و عادل باشد، نداشته باشد ، گم راه و سرگردان است و اگر بر اين حالت بميرد ، در كفر و نفاق مرده است.

۱۸۴.الكافىـ به نقل از ابو بصير ـ :خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه [حاضران] از اوصيا ياد كردند و من از اسماعيل نام بردم. ايشان فرمود: «نه به خدا، اى ابو محمّد! اين (تعيين امام) ، در اختيار ما نيست. اين كار ، تنها در اختيار خداوند عز و جل است، كه يكى را پس از ديگرى ، فرو مى فرستد [و معرّفى و تعيين مى كند]».


دانشنامه قرآن و حديث 6
348

۱۸۱.المناقب لابن شهرآشوب :لَمّا كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَعرِضُ نَفسَهُ عَلَى القَبائِلِ ، جاءَ إلى بَني كِلابٍ ، فَقالوا : نُبايِعُكَ عَلى أن يَكونَ لَنَا الأَمرُ بَعدَكَ .
فَقالَ : الأَمرُ للّهِِ فَإِن شاءَ كانَ فيكُم ، أو في غَيرِكُم . فَمَضَوا فَلَم يُبايِعوهُ ، وقالوا : لا نَضرِبُ لِحَربِكَ بِأَسيافِنا ثُمَّ تُحَكِّمُ عَلَينا غَيرَنا ! ۱

۱۸۲.معاني الأخبار عن أبي الجارود :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ الباقِرَ عليه السلام : بِمَ يُعرَفُ الإِمامُ ؟ قالَ : بِخِصالٍ ؛ أوَّلُها : نَصٌّ مِنَ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى عَلَيهِ ، ونَصبُهُ عَلَما لِلنّاسِ حَتّى يَكونَ عَلَيهِم حُجَّةً ؛ لِأَنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَصَبَ عَلِيّا عليه السلام وعَرَّفَهُ النّاسَ بِاسمِهِ وعَيَّنَهُ ، وكَذلِكَ الأَئِمَّةُ عليهم السلام يَنصِبُ الأَوَّلُ الثّانِيَ ، وأَن يُسأَلَ فَيُجيبَ ، وأن يُسكَتَ عَنهُ فَيَبتَدِئَ ، ويُخبِرَ النّاسَ بِما يَكونُ في غَدٍ ، ويُكَلِّمَ النّاسَ بِكُلِّ لِسانٍ وَلُغَةٍ. ۲

۱۸۳.الإمام الباقر عليه السلامـ لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ ـ :مَن أصبَحَ مِن هذِهِ الاُمَّةِ لا إمامَ لَهُ مِنَ اللّهِ عز و جل ، ظاهِرٌ عادِلٌ ، أصبَحَ ضالّاً تائِها ، وإن ماتَ عَلى هذِهِ الحالَةِ ماتَ ميتَةَ كُفرٍ ونِفاقٍ . ۳

۱۸۴.الكافي عن أبي بصير :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَذَكَرُوا الأَوصِياءَ وذكَرتُ إسماعيلَ .
فَقالَ : لا وَاللّهِ يا أبا مُحَمَّدٍ ، ما ذاكَ إلَينا ، وما هُوَ إلّا إلَى اللّهِ عز و جل ، يُنَزِّلُ واحِدا بَعدَ واحِدٍ. ۴

1.المناقب لابن شهر آشوب : ج ۱ ص ۲۵۷ نقلاً عن ابن جرير الطبري ، الصراط المستقيم : ج ۱ ص ۷۲ نحوه وليس فيه ذيله من «فمضوا ولم يبايعوه . . .» ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۷۴ ح ۲۳ .

2.معاني الأخبار : ص ۱۰۱ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۵ ص ۱۴۱ ح ۱۳ .

3.الكافي : ج ۱ ص ۱۸۴ ح ۸ و ص ۳۷۵ ح ۲ ، الغيبة للنعماني : ص ۱۲۸ ح ۲ ، المحاسن : ج ۱ ص ۱۷۷ ح ۲۷۴ و ح ۲۷۵ كلاهما نحوه وكلّها عن محمّد بن مسلم، بحار الأنوار : ج ۸ ص ۳۶۹ ح ۴۱ .

4.الكافي : ج ۱ ص ۲۷۷ ح ۱ ، بصائر الدرجات : ص ۴۷۳ ح ۱۴ و ص ۴۷۱ ح ۴ عن عمرو بن أبان ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۷۱ ح ۱۱ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 6
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛خداياري،علي نقي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 132257
صفحه از 576
پرینت  ارسال به