295
دانشنامه قرآن و حديث 5

برگزيده و هموست كه مهار هدايت معنوى را در دست گرفته است . همه پرتوهاى تابناك ولايت ـ كه بر دل بندگان مى تابند ـ ، بارقه هاى برخاسته از منبع نور امام و هديه هاى پراكنده و عطيّه هاى متّصل به درياى بى كرانه او هستند . ۱
علّامه سيّد محمّدحسين طباطبايى ، در اين باره مى گويد :
به طور خلاصه ، امام ، هدايتگرى است كه با نور هدايت ملكوتى اى كه همراه دارد ، ره مى نمايد . پس حقيقت امامت ، گونه اى ولايت بر اَعمال مردم است و هدايت او ، به معناى رساندن آنان به مقصود و با فرمان الهى است ، نه فقط ارائه طريق كه شأن پيامبر و فرستادگان الهى و هر مؤمنى است كه با نصيحت و اندرز نيكو ، به سوى خدا هدايت مى كند . ۲
به بيان ديگر ، هدايت باطنى و نورانيتى كه بر اثر انجام دادن تكاليف الهى ، براى انسان فراهم مى آيد ، از طريق انسان كامل و امام ، به او افاضه مى شود ۳ و از اين رو ، بدون ارتباط معنوى با او ، اعمال صالح نمى توانند نقش خود را در تكامل انسان ايفا كنند و بدين جهت ، ولايت اهل بيت عليهم السلام ، شرط قبولى اعمال شمرده شده است ، چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
وَ الَّذى بَعَثَنى بِالحَقِّ نَبِيّا لَو أَنَّ رَجُلاً لَقِىَ اللّهَ بِعَمَلِ سَبعينَ نَبِيّا ثُمَّ لَم يَأتِ بِوِلايَةِ أُولِى الأَمرِ مِنّا أهلَ البَيتِ ما قَبِلَ اللّهُ مِنهُ صَرفا و لا عَدلاً .۴
سوگند به خدايى كه مرا به حق به نبوّت بر انگيخت ، اگر مردى با عمل هفتاد پيامبر ، از خدا پروا بدارد ، امّا در ولايت صاحبان امر ـ كه از ما اهل بيت اند ـ درنيايد ، خداوند از او هيچ [عمل واجب و يا مستحبى را ]نمى پذيرد .
و در زيارت «جامعه» كه از امام هادى عليه السلام روايت شده ، مى خوانيم :

1.خلافت و ولايت ، محمّدتقى شريعتى : ص ۳۸۰ .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۲۷۲ . نيز ، ر . ك : ترجمه تفسير الميزان : ج ۱ ص ۳۷۵ .

3.براى توضيح بيشتر ، ر . ك : رهبرى در اسلام ، محمّد محمّدى رى شهرى : ص ۲۳ (رهبرى باطنى) .

4.الأمالى ، مفيد : ص ۱۱۵ ح ۸ .


دانشنامه قرآن و حديث 5
294

النّورُ وَ اللّهِ الأَئِمَّةُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إِلى يَومِ القِيامَةِ ، و هُم وَ اللّهِ نورُ اللّهِ الَّذى أُنزِلَ ، و هُم وَ اللّهِ نورُ اللّهِ فِى السَّماواتِ و فِى الأَرضِ ، وَ اللّهِ ـ يا أبا خالِدٍ ـ لَنورُ الإِمامِ فى قُلوبِ المُؤمِنينَ أنوَرُ مِنَ الشَّمسِ المُضيئَةِ بِالنَّهارِ ؛ و هُم وَ اللّهِ يُنَوِّرونَ قُلوبَ المُؤمِنينَ ، و يَحجُبُ اللّهُ عز و جل نورَهُم عَمَّن يَشاءُ فَتُظلِمُ قُلوبُهُم ؛ وَ اللّهِ ـ يا أبا خالِدٍ ـ لا يُحِبُّنا عَبدٌ و يَتَوَلّانا حَتّى يُطَهِّرَ اللّهُ قَلبَهُ ... .۱
به خدا سوگند كه تا روز قيامت ، «نور» ، امامان خاندان محمّد صلى الله عليه و آله هستند . به خدا سوگند ، آنان همان نورِ فرو فرستاده شده اند . به خدا سوگند ، آنان نور آسمان ها و زمين اند . اى ابو خالد ! به خدا سوگند ، نور امام در دل هاى مؤمنان ، از خورشيد فروزانِ روز ، تابناك تر است . به خدا سوگند ، آنان دل هاى مؤمنان را روشن مى دارند و خدا ، نور آنان را از هر كس كه بخواهد ، باز مى دارد تا دل هايشان تاريك شود . اى ابو خالد! به خدا سوگند ، هيچ بنده اى با ما دوستى نمى ورزد و ولايت ما را نمى پذيرد ، جز آن كه خداوند ، دلش را پاك مى سازد .
بر پايه اين سخن ، امام به سانِ مِهرى تابان است كه فروزنده تر از خورشيد محسوس ، بر باطنِ نامحسوس جهان ، نورافشانى مى كند و به ملكوت آسمان ها و زمين و ضمير انسان هاى باايمان ، روشنايى مى بخشد . اين نور ، نه تنها راه سير و سلوك را به آنان مى نماياند ، بلكه تا رسيدن به مقصد ، سالك را همراهى مى كند .
به سخن ديگر ، چنان كه خورشيد محسوس ، افزون بر روشنايى ، تكوينا در تكامل مادّى انسان مؤثّر است ، خورشيد معنوى امام نيز علاوه بر راه نمايى تشريعى ، تكوينا در تكامل معنوى انسان ، تأثير دارد .
قرآن كريم ، واژه «امام» را بر كسى اطلاق مى كند كه به درجات قرب رسيده و سالار كاروان ولايت مداران شده و ارتباط انسان ها را با اين حقيقت ، نگاه داشته است . امام ، كسى است كه خداى سبحان ، او را براى پيش گامى در طريق ولايت

1.الكافى : ج ۱ ص ۱۹۴ ح ۱ .

تعداد بازدید : 158359
صفحه از 583
پرینت  ارسال به