بهترين عامل انقطاع از غير خدا ، عشق و محبّت اوست . كيمياى محبّت ، چنان سالك را به خدا جذب مى كند كه پيوند جانش را از هر چه جز اوست ، مى بُرَد و هر چه محبّت بيشتر شود ، حالت انقطاع از غير و اتّصال به معدن عظمت ، افزون تر مى گردد .
پنج . احياى عقل و ميراندن نفْس
با به كار بستن ره نمودهاى چهارگانه اى كه شرح آنها گذشت ، به تدريج ، قواى عقلانىِ «سالك الى اللّه » رشد مى كند و هوس هاى حيوانى ، در او مى ميرند تا آن كه به اين نقطه مى رسد كه امير مؤمنان عليه السلام در وصف او مى فرمايد :
قَد أَحيا عَقلَهُ ، و أَماتَ نَفسَهُ ، حَتّى دَقَّ جَليلُهُ ، و لَطُفَ غَليظُهُ ، و بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ البَرقِ ، فَأَبانَ لَهُ الطَّريقَ و سَلَكَ بِهِ السَّبيلَ ، و تَدافَعَتهُ الأَبوابُ إلى بابِ السَّلامَةِ ، و دارِ الإقامَةِ ، و ثَبَتَت رِجلاهُ بِطُمَأنينَةِ بَدَنِهِ فى قَرارِ الأَمنِ وَ الرّاحَةِ بِما استَعمَلَ قَلبَهُ ، و أَرضى رَبَّهُ . 1
عقلِ خود را زنده كرده و نفسِ خود را ميرانده است ، تا جايى كه درشتى هايش نازك و زمختى هايش لطيف گشته اند و برقى فروزان و تابناك ، برايش درخشيدن گرفته و راهش را روشن داشته و او را به راه در آورده است و درها ، او را به درِ سلامت و سراى اقامت كشانده اند و ثابتْ قدم و با كمال اطمينان ، در جايگاه امن و راحت ، به عوض آنچه دلش به كار برده و خدايش را خشنود ساخته ، جاى گرفته است .
بارى ، اى خداى منّان و مهربان ! به حرمت انبيا و اوليا و به حقّ محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان او ، تو را سوگند مى دهم كه به اين قلمْ شكسته بينوا و بى آزرم نيز توفيق تلاش براى سلوك به سوى خودت عنايت كن ، و حلاوت معرفت حقيقىِ خويش را به او بچشان ، و او را از سرزنش تندِ : «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ؛ چرا چيزى