اين مرحله از خداشناسى ، هر چند بالاترينِ منازل سلوك و برترينِ درجات معرفت است ، ليكن بى ترديد ، به معناى احاطه مخلوق بر خالق و شناخت حقيقت خداوند متعال نيست . از اين رو ، سرحلقه اهل معرفت ، خاتم انبيا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، ضمن تصريح بر اين كه براى او هم شناخت كُنه حضرت حق ميسّر نيست ، مى فرمايد :
اللّهُ أعلى و أجَلُّ أن يَطَّلِعَ أَحَدٌ عَلى كُنهِ مَعرِفَتِهِ .۱
خدا ، والاتر و و برتر از آن است كه كسى به كُنه معرفت او پى ببرد .
و نيز در شناخت خداوند مى فرمايد :
يا مَن لا يَعلَمُ ما هُوَ إلّا هُوَ .۲
اى كه جز او نمى داند او چيست!
و نيز مى فرمايد :
سُبحانَكَ ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِكَ .۳
منزّهى تو ! ما تو را چنان كه حقّ معرفت توست ، نمى شناسيم .
دسته پنجم ، احاديثى اند كه حجاب هاى خداوند متعال را به حجاب هاى نورانى و ظلمانى تقسيم كرده اند . پيش از اين ، به معناى احتمالىِ حجاب هاى نورانى ۴ اشاره شد ؛ امّا مقصود از حجاب هاى ظلمانى ، ظاهرا زنگارهايى است كه در اثرِ كارهاى ناشايست بر ديده دل مى نشيند و مانع خداشناسى مى گردد ، چنان كه در قرآن كريم