505
دانشنامه قرآن و حديث 5

۴۱۲.امام صادق عليه السلام :نام خدا غيرِ [ذات] اوست و هر آنچه نام «چيز» بر آن اطلاق شود ، مخلوق است ، بجز خداوند .

۴۱۳.الكافىـ به نقل از ابن سنان ـ :از امام رضا عليه السلام پرسيدم : آيا خداوند عز و جل پيش از آن كه آفرينش را بيافريند ، به ذات خود آگاه بود؟
فرمود : «آرى» .
گفتم : خودش را مى ديد و [صداى خود را] مى شنيد؟
فرمود : «نيازى به اين كار نداشت ؛ زيرا نه از آن ، درخواستى داشت و نه تقاضايى . او خودش بود و خودش . قدرتش نافذ بود ، پس نيازى نداشت كه بر خود نام نهد ؛ امّا به خاطر ديگران ، نام هايى براى خويش برگزيد تا او را به آن نام ها بخوانند ؛ چرا كه اگر به نامش خوانده نمى شد ، شناخته نمى شد . پس ، نخستين نامى كه براى خود برگزيد ، علىّ عظيم بود ؛ زيرا او از همه چيزها برتر است . پس معناى او [و ذاتش ] اللّه است و نامش على عظيم و اين ، نخستين نام هاى اوست ؛ [زيرا] او از هر چيز ، برتر است» .

۴۱۴.امام رضا عليه السلام :بدان كه هيچ صفتى ، بدون موصوف نيست ، و هيچ نامى ، بدون معنا [و صاحب نام] ، و هيچ حدّى بدون محدود . صفات و نام ها[ى خداوند] ، همگى دلالت بر كمال و وجود [او] دارند و بر احاطه [و نقص او ]دلالت ندارند . مثلاً بر حدود ، مانند : تربيع (چهار گوشه بودن) ، تثليث (سه گوشه بودن) و تسديس (شش گوشه بودن) ، دلالت مى كنند ؛ چرا كه خداوندِ عزيز و جليل و پاك ، شناختش با صفات و نام ها حاصل مى شود و با حد قرار دادن ، به درازا و پهنا و كمى و فزونى و رنگ و اندازه و مانند اينها ادراك نمى شود ، و هيچ يك از اين چيزها در خداوندِ شكوهمند و پاك ، واقع نمى شود تا اين كه خلقش بتوانند با شناخت خودشان ، ۱ او را بشناسند ، بنا به همان ضرورتى كه گفتيم . ۲ ليكن صفات خداوند عز و جل دالّ بر او هستند و به واسطه نام هايش ادراك مى شود ... اگر صفات خداوند ـ كه ثنايش بزرگ است ـ بر او دلالت نكنند و نام هايش به او فرا نخوانند و علم مخلوق به معناى او نرسد ، خلق ، پرستنده نام ها و صفات او خواهند بود ، نه معنايش ، ۳ و اگر جز اين بود ، هر آينه ، معبود يكتا غير از خداوند متعال مى بود ؛ چرا كه نام ها و صفات او غير از او هستند .

1.يعنى : به همان نحو كه خود را با اين حدود مى شناسند ، او را هم از ره گذر حدود بشناسند ، يا : به واسطه شناخت خود ، او را بشناسند .

2.يعنى : خداوند ، بالضروره ، محدود و موصوف به حدود نمى شود ، يا : خداوند به حدود شناخته نمى شود ؛ چرا كه او محلّ حدود واقع نمى گردد ، در صورتى كه گفتيم : هيچ حدّى براى غير محدود نيست . پس اگر خداوند به حدود شناخته شود ، لازم مى آيد كه محدود به آن حدود باشد .

3.يعنى : اگر مردم از اسما و صفات به ذات منتقل نشوند ، پرستنده همان اسما و صفات خواهند بود ، نه ذات و حقيقت پروردگار متعال .


دانشنامه قرآن و حديث 5
504

۴۱۲.عنه عليه السلام :اِسمُ اللّهِ غَيرُهُ ، وكُلُّ شَيءٍ وَقَعَ عَلَيهِ اسمُ شَيءٍ فَهُوَ مَخلوقٌ ما خَلَا اللّهَ . ۱

۴۱۳.الكافي عن ابن سنان :سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام : هَل كانَ اللّهُ عز و جل عارِفا بِنَفسِهِ قَبلَ أَن يَخلُقَ الخَلقَ ؟
قالَ : نَعَم .
قُلتُ : يَراها ويَسمَعُها ؟
قالَ : ما كانَ مُحتاجا إِلى ذلِكَ ؛ لِأَنَّهُ لَم يَكُن يَسأَلُها ولا يَطلُبُ مِنها ، هُوَ نَفسُهُ ونَفسُهُ هُوَ ، قُدرَتُهُ نافِذَةٌ ، فَلَيسَ يَحتاجُ إِلى أَن يُسَمِّيَ نَفسَهُ ، ولكِنَّهُ اختارَ لِنَفسِهِ أَسماءً لِغَيرِهِ يَدعوهُ بِها ؛ لِأَنَّهُ إِذا لَم يُدعَ بِاسمِهِ لَم يُعرَف ، فَأَوَّلُ مَا اختارَ لِنَفسِهِ «العَلِيُّ العَظيمُ» لِأَنَّهُ أَعلَى الأَشياءِ كُلِّها ، فَمَعناهُ اللّهُ ، وَاسمُهُ العَلِيُّ العَظيمُ هُوَ أَوَّلُ أَسمائِهِ ، عَلا عَلى كُلِّ شَيءٍ . ۲

۴۱۴.الإمام الرضا عليه السلام :اِعلَم أَنَّهُ لا يَكونُ صِفَةٌ لِغَيرِ مَوصوفٍ ، ولَا اسمٌ لِغَيرِ مَعنىً ، ولا حَدٌّ لِغَيرِ مَحدودٍ ، وَالصِّفاتُ وَالأَسماءُ كُلُّها تَدُلُّ عَلَى الكَمالِ وَالوُجودِ ، ولا تَدُلُّ عَلَى الإِحاطَةِ ، كَما تَدُلُّ عَلَى الحُدودِ الَّتي هِيَ التَّربيعُ وَالتَّثليثُ وَالتَّسديسُ ؛ لِأَنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وجَلَّ وتَقَدَّسَ ـ تُدرَكُ مَعرِفَتُهُ بِالصِّفاتِ وَالأَسماءِ ، ولا تُدرَكُ بِالتَّحديدِ بِالطّولِ وَالعَرضِ وَالقِلَّةِ وَالكَثرَةِ وَاللَّونِ وَالوَزنِ وما أَشبَهَ ذلِكَ ، ولَيسَ يَحُلُّ بِاللّهِ جَلَّ وتَقَدَّسَ شَيءٌ مِن ذلِكَ حَتّى يَعرِفَهُ خَلقُهُ بِمَعرِفَتِهِم أَنفُسَهُم بِالضَّرورَةِ الَّتي ذَكَرنا ، ولكِن يُدَلُّ عَلَى اللّهِ عز و جل بِصِفاتِهِ ، ويُدرَكُ بِأَسمائِهِ . . . فَلَو كانَت صِفاتُهُ جَلَّ ثَناؤُهُ لا تَدُلُّ عَلَيهِ ، وأَسماؤُهُ لا تَدعو إِلَيهِ ، وَالمَعلَمَةُ مِنَ الخَلقِ لا تُدرِكُهُ لِمَعناهُ كانَت العِبادَةُ مِنَ الخَلقِ لِأَسمائِهِ وصِفاتِهِ دُونَ مَعناهُ ، فَلَولا أَنَّ ذلِكَ كَذلِكَ لَكانَ المَعبودُ المُوَحَّدُ غَيرَ اللّهِ تَعالى ؛ لِأَنَّ صِفاتِهِ وأَسماءَهُ غَيرُهُ . ۳

1.الكافي : ج ۱ ص ۱۱۳ ح ۴ ، التوحيد : ص ۱۴۲ ح ۷ وفيه «غير اللّه » بدل «غيره» وكلاهما عن عبد الأعلى ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۱۴۹ ح ۳.

2.الكافي : ج ۱ ص ۱۱۳ ح ۲ ، التوحيد : ص ۱۹۱ ح ۴ ، معاني الأخبار : ص ۲ ح ۲ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج۱ ص ۱۲۹ ، ح ۲۴ وفيها «عليّ علا كلّ شيء» بدل «علا على كلّ شيء» ، بحار الأنوار : ج ۴ ص ۸۸ ح ۲۶ .

3.التوحيد : ص ۴۳۷ ح ۱ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۱ ص ۱۷۴ ح ۱ كلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلي ، بحار الأنوار : ج ۱۰ ص ۳۱۵ وراجع : تحف العقول : ص ۴۲۴ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 5
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛مسعودي،عبدالهادي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 156919
صفحه از 583
پرینت  ارسال به