509
دانشنامه قرآن و حديث 5

۴۱۷.امام على عليه السلام :خدايا! تو كسى هستى كه آمرزيدن گناهان و زدودن غم و رنج ها بر تو سخت نيست ... ؛ زيرا تو آن جاويدانِ مهربانى هستى كه جامه ربوبيت در پوشيده اى و در الوهيّت ، يگانه اى و از زمان و مكان داشتن ، وارسته اى و هيچ وصف كننده اى ، تو را محدود به چگونگى نيافت .

۴۱۸.امام حسن عليه السلامـ در پاسخ اين پرسش كه : گاه انسان ، مطلبى را مى شنود و پيوسته در يادش هست ؛ امّا وقتى كه به آن نياز دارد ، از يادش مى رود . سبب چيست؟ ـ :گاهى هم انسان چيزى را فراموش مى كند و دوباره يادش مى آيد . علتش آن است كه روى دل هر فردى يك قوطىِ در باز وجود دارد ، و چون مطلبى بشنود ، آن مطلب ، داخل آن قوطى مى افتد ، و هر گاه خداوند بخواهد آن را از ياد او ببرد ، درِ قوطى را مى بندد ، و هر گاه بخواهد آن را به يادش آورد ، درِ قوطى را باز مى كند! و اين ، خود ، دليل بر اُلوهيت (وجود خدا) است .

۴۱۹.امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! ستايش ، تو راست ، اى پديد آورنده آسمان ها و زمين ، اى بافرّ و ارج ، اى پروردگار پروردگاران ، اى معبود هر معبود ، ۱ و اى آفريننده هر مخلوق !

۴۲۰.امام باقر عليه السلام :اله ، به معناى كسى است كه خلايق ، از درك چيستى و چونى او به واسطه حس يا وهْم ، درمانده اند ؛ چرا كه او خود ، پديدآورنده وهْم ها و آفريننده حس هاست .

۴۲۱.امام باقر عليه السلامـ : در قنوتش ـ :بار خدايا! ... اين بنده كوچك تو ، اسير ضعف بشرى و عجز انسانى است و تو راست سلطنت خدايى و پادشاهى بر خلايق .

۴۲۲.امام صادق عليه السلام :هيئتى از مردم فلسطين ، بر امام باقر عليه السلام وارد شدند و از ايشان پرسش هايى كردند و ايشان پاسخ آنها را داد . آن گاه در باره «صمد» سؤال كردند . فرمود : «تفسيرش در خود آن است : الصمد ، پنج حرف است : الف ، نشانه اِنّيّت (وجود) اوست . خداوند عز و جل مى فرمايد : «خدا گواهى مى دهد كه معبودى جز او نيست» و اين ، تذكّر و اشارتى است به آنچه از دسترس حواس به دور است . لام ، نشانه الاهيّت اوست و اين كه او اللّه است . الف و لام (اَل) كه در يكديگر ادغام مى شوند و به تلفّظ در نمى آيند و به گوش نمى خورند و تنها در نوشتنْ نمودار مى شوند ، نشان آن اند كه الاهيّت او ، به سبب لطيف بودنش ، پنهان است و با حواس ، درك نمى شود و نه زبان هيچ وصف كننده اى مى تواند او را وصف كند و نه گوش هيچ شنونده اى او را درمى يابد ؛ زيرا تفسير و معناى اله ، كسى است كه خلق ، از رسيدن به چيستى و چونى او به وسيله حس يا وهم ، درمانده اند ؛ چرا كه او خود ، پديدآورنده وهم ها و آفريننده حس هاست ، و نمودار شدن آن (اَل) در نوشتن ، نشان آن است كه خداوند پاك ، ربوبيّت خويش را در آفرينش خلق و تركيب جان هاى لطيف آنها در كالبدهاى ستبرشان نمودار ساخت ، به طورى كه هر گاه بنده در خود بنگرد ، جانش را نبيند . چنان كه حرف لام در الصمد ، در هيچ حسّى از حواسّ پنجگانه وارد نمى شود و ظهور ندارد ؛ امّا چون [انسان] به نوشته بنگرد ، آنچه بر او پوشيده و پنهان بود ، برايش آشكار مى گردد .
پس هر گاه بنده در چيستى و چونى آفريدگار بينديشد ، در او درمانده و سرگردان مى شود و انديشه اش به چيزى كه خدا را برايش به تصوير كشد ، احاطه نمى يابد ؛ زيرا او عز و جل آفريننده صورت هاست ، و چون به مخلوقات او بنگرد ، برايش ثابت مى شود كه او عز و جلآفريننده آنها و نشاننده جان هاى آنها در كالبدهايشان است» .

1.در معناى اين بند از حديث ، چنين نيز گفته اند : اله ، يا به معناى مالك و صاحب تأثير و تصرّف در آفريدن و فرمان روايى است كه در اين صورت ، «اله» يعنى مالك و «مألوه» يعنى مملوك . پس معناى عبارت ، چنين مى شود : «اى مالك هر مملوكى! » و يا به معناى عبوديت است كه در اين صورت ، اله ، به معناى معبود است و «مألوه» يعنى كسى كه داراى «اله» است . و معناى عبارت چنين مى شود : «اى معبود هر كه معبودى دارد !» .


دانشنامه قرآن و حديث 5
508

۴۱۷.عنه عليه السلام :اللّهُمَّ أَنتَ الَّذي لايَتَعاظَمُكَ غُفرانُ الذُّنوبِ وكَشفُ الكُروبِ... لِأَنَّكَ الباقِي الرَّحيمُ الَّذي تَسَربَلتَ ۱ بِالرُّبوبِيَّةِ، وتَوَحَّدتَ بِالإِلهِيَّةِ وتَنَزَّهتَ مِنَ الحَيثوثِيَّةِ ، فَلَم يَجِدكَ واصِفٌ مَحدودا بِالكَيفوفِيَّةِ... . ۲

۴۱۸.الإمام الحسن عليه السلامـ لَمّا سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَسمَعُ الشَّيءَ فَيَذكُرُهُ دَهرا ، ثُمَّ يَنساهُ في وَقتِ الحاجَةِ إِلَيهِ كَيفَ هذا؟ ـ :أَمَّا الرَّجُلُ الَّذي يَنسَى الشَّيءَ ثُمَّ يَذكُرُهُ ، فَما مِن أَحدٍ إِلّا عَلى رَأَسِ فُؤادِهِ حُقَّةٌ مَفتوحَةُ الرَّأَسِ، فَإِذا سَمِعَ الشَّيءَ وَقَعَ فيها، فَإِذا أَرادَ اللّهُ أَن يُنسِيَها أَطبَقَ عَلَيها، وإِذا أَرادَ اللّهُ أَن يُذَكِّرَهُ فَتَحَها، وهذا دَليلُ الإِلهِيَّةِ. ۳

۴۱۹.الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ بَديعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ، ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ، رَبَّ الأَربابِ ، وإِلهَ كُلِّ مَألوهٍ ، وخالِقَ كُلِّ مَخلوقٍ. ۴

۴۲۰.الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ تَفسيرَ الإلهِ هُوَ الَّذي أَلِهَ الخَلقُ عَن دَركِ ماهِيَّتِهِ وكَيفِيَّتِهِ ، بِحِسٍّ أَو بِوَهمٍ ، لا بَل هُوَ مُبدِعُ الأَوهامِ وخالِقُ الحَواسِّ . ۵

۴۲۱.عنه عليه السلامـ في قُنوتِهِ ـ :اللّهُمَّ . . . بِعُبَيدِكَ ضَعفُ البَشَرِيَّةِ وعَجزُ الإِنسانِيَّةِ، ولَكَ سُلطانُ الإِلهِيَّةِ ومَلكَةُ البَرِيَّةِ. ۶

۴۲۲.الإمام الصادق عليه السلام :قَدِمَ وَفدٌ مِن أَهلِ فِلَسطينَ عَلَى الباقِرِ عليه السلام فَسَأَلوهُ عَن مَسائِلَ فَأَجابَهُم، ثُمَّ سَأَلوهُ عَنِ الصَّمَدِ ، فَقالَ:
تَفسيرُهُ فيهِ ؛ الصَّمَدُ خَمسَةُ أَحرُفٍ : فَالأَلِفُ دَليلٌ عَلى إِنِّيَّتِهِ، وهُوَ قَولُهُ عز و جل : «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»۷ وذلِكَ تَنبيهٌ وإِشارَةٌ إِلَى الغائِبِ عَن دَركِ الحَواسِّ، وَاللّامُ دَليلٌ عَلى إِلهِيَّتِهِ بِأَنَّهُ هُوَ اللّهُ، وَالأَلِفُ وَاللّامُ مُدغَمانِ لا يَظهَرانِ عَلَى اللِّسانِ ، ولا يَقَعانِ فِي السَّمعِ ، ويَظهَرانِ فِي الكِتابَةِ، دَليلانِ عَلى أَنَّ إِلهِيَّتَهُ بِلُطفِهِ خافِيَةٌ لا تُدرَكُ بِالحَواسِّ، ولا تَقَعُ في لِسانِ واصِفٍ ولا أُذُنِ سامِعٍ ؛ لِأَنَّ تَفسيرَ الإِلهِ هُوَ الَّذي أَلِهَ الخَلقُ عَن دَركِ ماهِيَّتِهِ وكَيفِيَّتِهِ بِحِسٍّ أَو بِوَهمٍ، لا بَل هُوَ مُبدِعُ الأَوهامِ ، وخالِقُ الحَواسِّ، وإِنَّما يَظهَرُ ذلِكَ عِندَ الكِتابَةِ، [فَهُوَ] ۸ دَليلٌ عَلى أَنَّ اللّهَ سُبحانَهُ أَظهَرَ رُبوبيَّتَهُ في إِبداعِ الخَلقِ، وتَركيبِ أَرواحِهِمُ اللَّطيفَةِ في أَجسادِهِمُ الكَثيفَةِ، فَإِذا نَظَرَ عَبدٌ إِلى نَفسِهِ لَم يَرَ روحَهُ، كَما أَنَّ لامَ الصَّمَدِ لا تَتَبَيَّنُ ولا تَدخُلُ في حاسَّةٍ مِنَ الحَواسِّ الخَمسِ، فَإِذا نَظَرَ إِلَى الكِتابَةِ ظَهَرَ له ما خَفِيَ ولَطُفَ .
فَمَتى تَفَكَّرَ العَبدُ في ماهِيَّةِ البارِئِ وكَيفِيَّتِهِ، أَلِهَ فيهِ وتَحَيَّرَ ، ولَم تُحِط فِكرَتُهُ بِشَيءٍ يَتَصَوَّرُ لَهُ ؛ لِأَنَّهُ عز و جل خالِقُ الصُّوَرِ، فَإِذا نَظَرَ إِلى خَلقِهِ ثَبَتَ لَهُ أَنَّهُ عز و جل خالِقُهُم ومُرَكِّبُ أَرواحِهِم في أَجسادِهِم. ۹

1.السِّرْبال : القميص ، وتسربل : أي لبس السربال (الصحاح : ج ۵ ص ۱۷۲۹ «سربل»).

2.البلد الأمين : ص ۹۶ ، بحار الأنوار : ج ۹۰ ص ۱۴۶ ح ۹ .

3.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۴۵ عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج ۶۱ ص ۳۹ ح ۹ .

4.الصحيفة السجّاديّة : ص ۱۸۵ الدعاء ۴۷ ، المصباح للكفعمي : ص ۸۸۶ .

5.التوحيد : ص ۹۲ ح ۶ ، معاني الأخبار : ص ۷ ح ۳ كلاهما عن وهب بن وهب القرشي عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۲۴ ح ۱۵ .

6.مهج الدعوات: ص ۷۱ ، بحار الأنوار : ج ۸۵ ص ۲۱۶ ح ۱ .

7.آل عمران : ۱۸ .

8.ما بين المعقوفين سقط من المصدر ، وأثبتناه من بحار الأنوار .

9.التوحيد : ص ۹۲ ح ۶ ، معاني الأخبار : ص ۷ ح ۳ كلاهما عن وهب بن وهب القرشيّ ، بحار الأنوار : ج ۳ ص ۲۲۴ ح ۱۵ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 5
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛مسعودي،عبدالهادي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 158031
صفحه از 583
پرینت  ارسال به