541
دانشنامه قرآن و حديث 5

ن ـ نصير (ياور) ، نور ؛
و ـ وهّاب (بخشنده) ، واحد (يكتا) ، ولى ، والى ، واسع (وسعت دهنده) ، وكيل ، ودود (مهرورز) ؛
ه ـ هادى (راهنما) .
گذشت كه گفته قرآن : «وَلِلَّهِ الأَْسْمَاءُ الْحُسْنَى ؛ و نام هاى زيبا ، از آنِ خداست» ، «ولَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ؛ ونام هاى زيبا ، براى اوست» ، ظاهرش اين است كه معانى اين نام ها ، به طور حقيقى و اصيل ، از آنِ خداست و به تَبَع ، از آنِ غير اوست . پس او مالك حقيقىِ اسم هاست ؛ ولى غير او ، تنها آنچه را از اين ميان دارد كه خدا به او داده باشد ، و با اين همه ، آنچه را خدا به غير خود داده ، از مِلك او بيرون نمى رود . براى مثال ، حقيقت علم ، از آنِ خداى سبحان است و غير خدا ، بهره اى از آن ندارد ، مگر علمى را كه خدا به او بخشيده باشد و با اين همه ، علم ، از آنِ خداست و از مِلك و سلطنت خدا بيرون نمى رود .
امّا آنچه كه هر دو فرقه (شيعه و اهل سنّت) ، به طور مستفيض ۱ از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه : «خداوند ، نَوَد و نُه نام دارد ؛ صد نام ، منهاى يكى . هر كه آنها را به شماره آورَد ، به بهشت درمى آيد» يا شبيه به اين جملات ، هيچ دلالتى بر توقيفى بودن [ اسماى الهى ]ندارند . اين ، از نگاه بحث تفسيرى است ؛ امّا حكم شرعى آن ، مربوط به علم فقه است و احتياط در دين ، اقتضا مى كند كه در نام بردن ، به همان نام هايى بسنده شود كه از طريق نقل رسيده اند . البته جارى كردن [ديگر نام ها بر زبان] و اطلاق نمودن [ آنها بر خداوند] ، بدون اين كه آنها را «نام» بشمريم ، آسان [و بى اشكال] است . ۲

1.«مستفيض» ، به روايتى مى گويند كه از چندين طريق نقل شده است ؛ ولى به حدّ تواتر نمى رسد .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۸ ص ۳۵۶ ـ ۳۵۹ .


دانشنامه قرآن و حديث 5
540

س ـ سميع (شنوا) ، سلام (سلامت بخش) ، سريع الحساب (زود حسابرس) ، سريع العقاب (زود كيفردهنده) ؛
ش ـ شهيد (گواه) ، شاكر (قدردان) ، شكور (بسيار سپاس گزار) ، شديد العقاب (سخت كيفر) ، شديد المِحال (سختگير) ؛
ص ـ صمد (در اوج شكوه ؛ آن كه در هر نيازى ، بدو روى مى آورند) ؛
ظ ـ ظاهر (پيدا) ؛
ع ـ عليم (بس دانا) ، عزيز (هميشه پيروز) ، عَفُو (درگذرنده) ، عَلى (والا) ، عظيم (باعظمت) ، علّام الغيوب (دانا به نهان ها) ، عالم الغيب و الشهادة (آگاه به غيب و حضور) ؛
غ ـ غنىّ (توانگر) ، غفور (آمرزشگر) ، غالب (مسلّط) ، غافر الذنب (پوشاننده گناه) ، غفّار (بسيار آمرزنده) ؛
ف ـ فالق الإصباح (شكافنده سپيده) ، فالق الحَبّ و النوى (شكافنده دانه و هسته) ، فاطر (پديدآورنده) ، فتّاح (گشايشگر) ؛
ق ـ قوىّ (نيرومند) ، قُدّوس (منزّه) ، قيّوم (برپادارنده) ، قاهر (چيره) ، قهّار (بسيار چيره) ، قريب (نزديك) ، قادر (توانا) ، قدير (هميشه پُرتوان) ، قابل التّوب (توبه پذيرنده) ، القائم على كُلّ نفسٍ بما كَسَبَت (چيره بر هر آنچه انسان به دست مى آورد) ؛
ك ـ كبير (بزرگ) ، كريم ، كافى (كفايت كننده) ؛
ل ـ لطيف (ريزبين) ؛
م ـ مَلِك (فرمان روا) ، مؤمن (پناه دهنده) ، مُهَيمِن (پُرهيمنه) ، متكبّر (بس سترگ) ، مصوِّر (تصويرگر) ، مجيد (باشكوه) ، مُجيب (اجابت كننده) ، مُبين (آشكار) ، مولى (اختياردار) ، محيط (فراگير) ، مُقيت (نگه دارنده) ، متعالى (والا) ، مُحيى (زنده كننده) ، متين (استوار) ، مقتدر ، مستعان (آن كه از وى كمك خواهند) ، مُبدئ (آغازگر) ، مالك المُلك (صاحب حقّ فرمان روايى) ؛

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 5
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛مسعودي،عبدالهادي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 158027
صفحه از 583
پرینت  ارسال به