65
دانشنامه قرآن و حديث 5

۵۶۴.المحاسنـ به نقل از محمّد بن مثنّى حضرمى يا ديگرى ، كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله يا يكى از اهل بيت عليهم السلام رسانده است ـ :هر گاه با كسى هم خوراك بودى و خواستى چنددانه چنددانه بخورى ، اين را به او بگو .

توضيح

ابن اثير در النهاية مى گويد :
و از همين معناست اين حديث كه : پيامبر صلى الله عليه و آله از «قِران» نهى كرد ، مگر اين كه فرد از رفيقش اجازه بگيرد . «اِقران» نيز روايت شده ؛ امّا اوّلى (قِران) درست تر است . قِران ، به اين معناست كه دو عدد خرما با هم خورده شود . از اين كار ، نهى شده است ؛ چون نشانگر نوعى حرص و ولع است و اين به حيثيت شخص لطمه مى زند و يا چون باعث تضييع حقّ رفيق و هم خوراكش مى شود .
بعضى گفته اند : به اين دليل ، پيامبر صلى الله عليه و آله از اين كار نهى فرمود كه در آن زمان ، مسلمانان در سختى معيشت و كمبود غذا به سر مى بردند ، و با اين حال ، مؤمنان از همان اندك با يكديگر مواسات مى كردند و چون براى خوردن ، گرد هم مى آمدند ، هر يك ديگرى را بر خود مقدّم مى داشت و ترجيح مى داد ؛ امّا چون ممكن بود در ميان جماعت ، كسى باشد كه سختْ گرسنه باشد و [به خاطر شدّت ضعفش] دو تا دو تا خرما در دهانش بگذارد يا لقمه بزرگ بر دارد ، پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها مى فرمود كه در اين باره از ديگران اجازه بگيرند تا با رضايت خاطر آنها باشد .
و از همين معناست حديث جبله كه مى گويد : «ما در مدينه در لشكر عراق بوديم و ابن زبير به ما خرما جيره مى داد . ابن عمر بر ما مى گذشت و مى گفت : چنددانه چنددانه نخوريد ، مگر اين كه شخص از برادرش اجازه بگيرد» . علّتش هم اين است كه اين كار ، موجب تضييع حقّ ديگران مى شود ، در حالى كه آن خرماها به يكسان متعلّق به آنان است . همانند اين ، از ابو هريره نيز در باره اصحاب صُفّه روايت شده است . ۱

1.النهاية : ج ۴ ص ۵۲ مادّه «قرن» . نيز ، ر . ك : بحار الأنوار : ج ۶۶ ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲ .


دانشنامه قرآن و حديث 5
64

۵۶۴.المحاسن عن محمّد بن المثنّى الحضرميّ أو غيره رفعه، قال :إذا آكَلتَ أحَدا فَأَرَدتَ أن تَقرُنَ ، فَأَعلِمهُ بِذلِكَ . ۱

بيان

قال ابن الأثير في النهاية : ومنه الحديث : «أنَّهُ نَهى عَنِ القِرانِ ، إِلَا أَن يَستَأذِنَ أَحَدُكُم صاحِبَهُ» ، ويروى «الإقران» والأوّل أصحّ ؛ وهو أن يقرن بين التمرتين في الأكل . وإنّما نُهي عنه ؛ لأنّ فيه شَرها ، وذلك يُزري بصاحبه ، أو لأنّ فيه غبنا برفيقه .
وقيل : إنّما نُهي عنه ؛ لما كانوا فيه من شدّة العيش وقلّة الطعام ، وكانوا مع هذا يواسون من القليل ، فإذا اجتمعوا على الأكل آثر بعضهم بعضا على نفسه . وقد يكون في القوم من قد اشتدّ جوعه ، فربّما قرن بين التمرتين ، أو عظّم اللقمة ، فأرشدهم إلى الإذن فيه ؛ لِتَطيبَ به أنفس الباقين .
ومنه حديث جبلة ، قال : «كُنَّا بِالمَدينَةِ في بَعثِ العِراقِ ، فَكانَ ابنُ الزُّبَيرِ يَرزُقُنَا التّمرَ ، وَكانَ ابنُ عُمَرَ يَمُرُّ فَيقولُ : لَا تُقارِنوا إِلَا أَن يَستَأذِنَ الرَجُلُ أَخَاهُ» . هذا لأجل ما فيه من الغبن ، ولأنّ ملكهم فيه سواء . وروي نحوه عن أبي هريرة في أصحاب الصفّة . ۲

1.المحاسن : ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۱۶۸۲ ، بحار الأنوار : ج ۶۶ ص ۱۱۸ ح ۳.

2.النهاية : ج ۴ ص ۵۲ «قرن» وراجع : بحار الأنوار : ج ۶۶ ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 5
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛سبحاني نيا،محمّد تقي؛طباطبايي،سيد محمد کاظم؛برنجکار،رضا؛شيخي،حميد رضا؛مسعودي،عبدالهادي
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 156860
صفحه از 583
پرینت  ارسال به