۵۹.امام على عليه السلامـ در نامه اى كه به عثمان بن حُنَيف نوشت ـ :بدان كه هر پيروى را پيشوايى است كه به او اقتدا مى كند و از نور و دانش او بهره مى گيرد . بدان كه پيشواى شما ، از دنيايش به دو جامه ژنده ، و از خوراكش به دو گِرده نان ، بسنده كرده است . البتّه شما توانايى اين كارها را نداريد ؛ امّا با پارسايى و سختكوشى ، و پاك دامنى و درستكارى ، مرا يارى كنيد. به خدا سوگند ، من از دنياى شما زر و سيمى نيندوختم ، و از غنايم آن ، ثروتى پس انداز ننمودم ، و بيش از اين دو جامه كهنه ام ، جامه اى فراهم نياوردم ، و يك وجب زمين ، در اختيار نگرفتم ، و از دنيا جز به اندازه خوراك ستورى ريش پُشت ، بر نگرفتم. اين دنيا در چشم من ، از مازويى گس و تلخ ، پست تر و بى ارزش تر است... .
آيا به همين ، دل خوش كنم كه بگويند : «اين ، امير مؤمنان است» ؛ ولى در سختى هاى روزگار ، با مردم ، شريك نگردم ، يا در ناگوارى هاى زندگى ، براى آنان سرمشق نباشم؟ من براى اين آفريده نشده ام كه به خوردن غذاهاى لذيذ مشغول شوم و همانند حيوانِ به آخور بسته اى باشم كه تمام همّ و غمش ، خوردن علف است ، يا به مانند حيوان يله اى كه كارش چريدن در زباله دانى ها و پر كردن شكمش از علف آنهاست ، بى خبر از آن كه چه سرنوشتى در انتظار اوست ، و آفريده نشده ام كه بيهوده رها شوم ، يا بى هدف بگردم ، يا ريسمان گم راهى را بكشم ، يا در بيراهه ها راه سرگردانى بپويم!