2 / 4
مواسات در جنگ
۴۵.امام على عليه السلامـ از سخنان ايشان در صفّين ـ :رحمت خدا بر آن مردى كه با جان خويش برادرش را يارى رساند!
۴۶.امام على عليه السلامـ در گفتارى كه در آن ، پيش گامى خود را در پذيرش سخن و امر و نهى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله يادآور مى شود ـ :دين بانان ( / رازداران / عالمانِ ) از ميان ياران محمّد صلى الله عليه و آله مى دانند كه من هرگز و حتّى لحظه اى از فرمان خدا و پيامبر او سر باز نزدم ، و در آوردگاه هايى كه پهلوانان در آنها پس مى نشينند ، و گام ها در آنها وا پس مى روند ، با جان خويش او را يارى رساندم ، و اين ، شجاعتى بود كه خداوند ، مرا بدان گرامى داشت .
۴۷.امام صادق عليه السلام :در جنگ اُحُد ، مسلمانان از گرد پيامبر خدا پراكنده گشتند و ايشان ، سختْ خشمگين شد . پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه خشمگين مى شد ، عرق ، مانند دانه هاى مرواريد از پيشانى اش سرازير مى گشت .
پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه كرد و على عليه السلام را در كنار خويش ديد . به او فرمود : «تو نيز با كسانى كه از گرد پيامبر خدا پراكنده اند ، به پسران پدرت بپيوند!» .
على عليه السلام گفت : اى پيامبر خدا! الگوى من شماييد .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس اينان را از من دور كن» .
على عليه السلام حمله كرد و بر نخستين كس از دشمن كه رسيد ، ضربتى فرود آورد .
جبرئيل عليه السلام گفت : اين است مواسات (فداكارى) ، اى محمّد!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «همانا او از من است و من از اويم» .
جبرئيل عليه السلام گفت : و من نيز از شما دو تن هستم ، اى محمّد!
پيامبر خدا به جبرئيل عليه السلام نگريست كه بر اورنگى از طلا در ميان آسمان و زمين ، نشسته بود و مى گفت : شمشيرى جز ذو الفقار نيست ، و جوان مردى جز على نيست» .