163
دانشنامه قرآن و حديث 3

۵.تفسير القمّىـ به نقل از ابو بكر حضرمى ـ :هشام بن عبد الملك ره سپار حج شد و اَبرَشِ كَلبى همراه او بود . در مسجد الحرام ، امام صادق عليه السلام را ديدند .
هشام به ابرش گفت : او را مى شناسى؟
گفت : نه .
هشام گفت : او همان كسى است كه از بس علم دارد ، شيعيانْ ادّعا مى كنند كه پيامبر است!
ابرش گفت : سؤالاتى را از او مى پرسم كه فقط كسى مى تواند آنها را پاسخ دهد كه يا
پيامبر باشد يا جانشين پيامبر .
هشام گفت : دوست دارم اين كار را بكنى .
ابرش به نزد امام صادق عليه السلام رفت و گفت: اى ابو عبد اللّه ! مرا از اين سخن خداوند كه: «آيا آنان كه كفر ورزيدند، نينديشيدند كه آسمان ها و زمين ، فشرده بودند و ما آن دو را از هم گشوديم؟» خبر بده كه فشردگى و از هم گشودگى آنها چگونه بوده است؟
امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابرش! چنان بوده كه خود او بيان كرده است : «و عرش او بر آب بود» و آب بر روى هوا قرار داشت و هوا بى كرانه بود ، و در آن روز ، جز اين دو ، آفريده اى نبود . در آن روز ، آب ، شيرين و گوارا بود . پس خداوند عز و جل چون خواست كه زمين را بيافريند ، بادها را فرمود و بادها آب را بر هم زدند و موجى پديد آمد . سپس [موج ،] كف را بر آورد و كف ، يك پارچه شد و خداوند ، آن را در محلّ خانه كعبه جمع كرد. آن گاه آن را كوهى از كف قرار داد. سپس از زير آن ، زمين را گستراند. از اين رو ، خداى متعال فرموده است : «نخستين خانه اى كه براى مردم نهاده شد ، همان است كه در مكّه است و مبارك است» .
آن گاه ، پروردگار متعال ، مدّتى درنگ كرد و چون خواست آسمان را بيافريند ، بادها را فرمود و بادها درياها را به هم زدند ، چندان كه درياها كف بر آوردند. از ميان آن موج و كف ، دودى (بخارى) بدون آتش برخاست . پس خداوند ، آسمان را از آن آفريد و در آن ، برج ها و ستارگان و منازل خورشيد و ماه را قرار داد ، و آنها را در فلكى (مدارى) به حركت در آورد .
آسمان ، سبز بود ، به رنگ آب سبز ، و زمين ، خاكى رنگ بود ، به رنگ آب گل آلود . هر دو ، بسته بودند و هيچ درى (منفذى) نداشتند . پس خداوند ، آسمان را به باران گشود (آسمان باريد) و زمين را به گياه (زمين روييد) . اين است معناى سخن او كه : «آيا آنان كه كفر ورزيدند ، نيديشيدند كه آسمان ها و زمين ، فشرده بودند و ما آن دو را از هم گشوديم ؟!» » .
ابرش گفت : به خدا سوگند كه تا كنون هرگز كسى چنين سخنى نگفته است! دوباره بگوييد .
امام عليه السلام دوباره گفت .
ابرش ـ كه فردى مُلحد بود ـ سه بار گفت : من گواهى مى دهم كه تو فرزند يك پيامبرى .


دانشنامه قرآن و حديث 3
162

۵.تفسير القمّي عن أبي بكر الحَضرميّ:خَرَجَ هِشامُ بنُ عَبدِ المَلِكِ حاجّاً ومَعَهُ الأَبرَشُ الكَلبِيُّ ، فَلَقِيا أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فِي المَسجِدِ الحَرامِ ، فَقالَ هِشامٌ لِلأَبرَشِ : تَعرِفُ هذا؟ قالَ : لا ، قالَ : هذَا الَّذي تَزعَمُ الشّيعَةُ أنَّهُ نَبِيٌّ مِن كَثرَةِ عِلمِهِ ! فَقالَ الأَبرَشُ : لَأَسأَلَنَّهُ عَن مَسائِلَ لا يُجيبُني فيها إلّا نَبِيٌّ أو وَصِيُّ نَبِيٍّ ! فَقالَ هِشامُ : وَدَدتُ أنَّكَ فَعَلتَ ذلِكَ .
فَلَقِيَ الأَبرَشُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ، أخبِرني عَن قَولِ اللّهِ : «أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » فَبِما كانَ رَتقُهُما ، وبِما كانَ فَتقُهُما؟
فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : يا أبرَشُ ، هُوَ كَما وَصَفَ نَفسَهُ : «وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ » والماءُ عَلَى الهَواءِ ، وَالهَواءُ لا يُحَدُّ ، ولَم يَكُن يَومَئِذٍ خَلقٌ غَيرُهُما ، وَالماءُ يَومَئِذٍ عَذبٌ فُراتٌ ، فَلَمّا أرادَ أن يَخلُقَ الأَرضَ أمَرَ الرِّياحَ فَضَرَبَتِ الماءَ حَتّى صارَ مَوجاً ، ثُمَّ أزبَدَ فَصارَ زَبَداً واحِداً ، فَجَمَعَهُ في مَوضِعِ البَيتِ ثُمَّ جَعَلَهُ جَبَلاً مِن زَبَدٍ ، ثُمَّ دَحَا الأَرضَ مِن تَحتِهِ ، فَقالَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى : «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا » . ۱
ثُمَّ مَكَثَ الرَّبُّ تَبارَكَ وتَعالى ما شاءَ ، فَلَمّا أرادَ أن يَخلُقَ السَّماءَ أمَرَ الرِّياحَ فَضَرَبَتِ البُحورَ حَتّى أزبَدَت بِها ، فَخَرجَ مِن ذلِكَ المَوجُ وَالزَّبَدُ مِن وَسَطِهِ دُخانٌ ساطِعٌ مِن غَيرِ نارٍ ، فَخَلَقَ مِنهُ السَّماءَ ، وَجَعلَ فيهَا البُروجَ وَالنُّجومَ ومَنازِلَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ ، وأجراها فِي الفَلَكِ ، وكانَتِ السَّماءُ خَضراءَ عَلى لَونِ الماءِ الأَخضَرِ ، وكانَتِ الأَرضُ غَبراءَ عَلى لَونِ الماءِ العَذبِ ، وكانَتا مَرتوقَتَينِ لَيسَ لَهُما أبوابٌ ، ولَم يَكُن لِلأَرضِ أبوابٌ ؛ وهِيَ النَّبتُ ، ولَم تُمطِرِ السَّماءُ عَلَيها فَتُنبِتَ ، فَفَتَقَ السَّماءَ بِالمَطَرِ ، وفَتَقَ الأَرضَ بِالنَّباتِ ، وذلِكَ قَولُهُ : «أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا » .
فَقالَ الأَبرَشُ : وَاللّهِ ما حَدَّثَني بِمِثلِ هذَا الحَديثِ أحَدٌ قَطُّ! أعِد عَلَيَّ . فَأَعادَ عَلَيهِ . وكانَ الأَبرَشُ مُلحِداً ، فَقالَ : أنا أشهَدُ أنَّكَ ابنُ نَبِيٍّ ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ . ۲

1.آل عمران: ۹۶.

2.تفسير القمّي: ج ۲ ص ۶۹ ، بحار الأنوار: ج ۵۷ ص ۷۲ ح ۴۷.

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 3
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛موسوي،سيد رسول؛پسنديده،عباس؛مجيدي،غلام حسين؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218734
صفحه از 559
پرینت  ارسال به