367
دانشنامه قرآن و حديث 3

۱۸۷.امام صادق عليه السلام :اگر [اين گونه] نبود كه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، امير مؤمنان عليه السلام را براى فاطمه آفريد ، در روى زمين ، از آدم و غيرِ آن ، همسنگى براى او يافت نمى شد .

1 / 9 ـ 3

خواستگارى بانوى بانوان

۱۸۸.الأمالى ، طوسىـ به نقل از ضحّاك بن مزاحم ـ :از على بن ابى طالب عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : «ابو بكر و عمر ، نزد من آمدند و گفتند : كاش نزد پيامبر خدا بروى و فاطمه را از او خواستگارى كنى ! من نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتم . چون چشم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من افتاد ، خنديد و فرمود : اى ابو الحسن ! چرا آمده اى و چه كار دارى ؟ .
من از خويشاوندى ام و پيش گامى ام در اسلام و يارى دادن هايم به او و جهادهايم برايش گفتم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : راست مى گويى ، اى على ! تو از آنچه مى گويى ، برترى .
گفتم : اى پيامبر خدا ! فاطمه را به همسرى من در مى آورى ؟
فرمود : اى على ! پيش از تو ، مردانى ، او را از من خواستگارى كرده اند و من موضوع را با فاطمه ، در ميان نهادم ؛ ولى در چهره او عدم رضايت ديدم . اكنون ، صبر كن تا اين كه نزد تو باز آيم .
پس نزد فاطمه رفت . فاطمه برخاست و رداى پيامبر را بر گرفت و كفش هايش را در آورد و براى ايشان ، آب وضو آورد و با دستان خود ، پيامبر صلى الله عليه و آله را وضو داد و پاهايش را شست . سپس نشست .
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : فاطمه ! فاطمه عليهاالسلام گفت : بله . امرتان چيست ، اى پيامبر خدا؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : على بن ابى طالب ، كسى است كه از خويشاوندى او و كرامتش و اسلامش آگاهى دارى . من هم از پروردگارم خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترين و محبوب ترين آفريده اش در آورد. حالا او از تو خواستگارى كرده است. نظرت چيست؟ .
فاطمه عليهاالسلام سكوت كرد و رويش را بر نگرداند و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در چهره او عدم رضايت نديد . پس پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست و فرمود : اللّه اكبر ! سكوت او ، نشانِ موافقت اوست .
پس جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمّد! او را به همسرىِ على بن ابى طالب در آور ؛ زيرا خداوند ، فاطمه را براى على ، و على را براى فاطمه ، پسنديده است .
پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فاطمه را به همسرى من در آورد . سپس نزدم آمد و دستم را گرفت و فرمود : به نام خدا برخيز و بگو : به بركت خدا و هر چه خدا خواهد . هيچ نيرويى نيست ، مگر از سوى خدا . بر خدا توكّل كردم .
و بعد از آن كه مرا در كنار فاطمه عليهاالسلام نشاند ، كنار من آمد و فرمود : بار خدايا ! اين دو ، محبوب ترينِ خلق در نزد من اند . پس تو نيز آنان را دوست بدار و به فرزندانشان بركت ده و بر اين دو ، از جانب خودت نگهبانى بگمار . من ، اين دو و فرزندانشان را از گزند شيطانِ رانده شده ، در پناه تو مى آورم .


دانشنامه قرآن و حديث 3
366

۱۸۷.الإمام الصادق عليه السلام :لَولا أنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام لِفاطِمَةَ ، ما كَانَ لَها كُفؤٌ عَلى ظَهرِ الأَرضِ ؛ مِن آدَمَ ومَن دونَهُ . ۱

1 / 9 ـ 3

خِطبَةُ سَيِّدَةِ النِّساءِ

۱۸۸.الأمالي للطوسي عن الضحّاك بن مزاحم :سَمِعتُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام يَقولُ : أتاني أبو بَكرٍ وعُمَرُ فَقالا : لَو أتَيتَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَذَكَرتَ لَهُ فاطِمَةَ . قالَ : فَأَتَيتُهُ ، فَلَمّا رَآني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ ، ثُمَّ قالَ : ما جاءَ بِكَ يا أبَا الحَسَنِ وما حاجَتُكَ ؟
قالَ : فَذَكَرتُ لَهُ قَرابَتي ، وقِدَمي فِي الإِسلامِ ، ونُصرَتي لَهُ وجِهادي .
فَقالَ : يا عَلِيُّ ، صَدَقتَ ، فَأَنتَ أفضَلُ مِمّا تَذكُرُ .
فَقُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ، فاطِمَةُ تُزَوِّجُنيها؟ فَقالَ: يا عَلِيُّ، إنَّهُ قَد ذَكَرَها قَبلَكَ رِجالٌ، فَذَكَرتُ ذلِكَ لَها ، فَرَأَيتُ الكَراهَةَ في وَجهِها ، ولكِن عَلى رِسلِكَ حَتّى أخرُجَ إلَيكَ . فَدَخَلَ عَلَيها فَقامَت إلَيهِ ، فَأَخَذَت رِداءَهُ ونَزَعَت نَعلَيهِ ، وأتَتهُ بِالوُضوءِ ، فَوَضَّأَتهُ بِيَدِها وغَسَلَت رِجلَيهِ ، ثُمَّ قَعَدَت .
فَقالَ لَها : يا فاطِمَةُ . فَقالَت: لَبَّيكَ ، حاجَتُكَ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : إنَّ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ مَن قَد عَرَفتِ قَرابَتَهُ وفَضلَهُ وإسلامَهُ ، وإنّي قَد سَأَلتُ رَبّي أن يُزَوِّجَكِ خَيرَ خَلقِهِ وأحَبَّهُم إلَيهِ ، وقَد ذَكَرَ مِن أمرِكِ شَيئا فَما تَرينَ ؟
فَسَكَتَت ولَم تُوَلِّ وَجهَها ولَم يَرَ فيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله كَراهَةً ، فَقامَ وهُوَ يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، سُكوتُها إقرارُها . فَأَتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، زَوِّجها عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ ، فَإِنَّ اللّهَ قَد رَضِيَها لَهُ ورَضِيَهُ لَها .
قالَ عَلِيٌّ : فَزَوَّجَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ أتاني فَأَخَذَ بِيَدي فَقالَ : قُم بِسمِ اللّهِ وقُل عَلى بَرَكَةِ اللّهِ ، وما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ .
ثُمَّ جاءَني حينَ أقعَدَني عِندَها عليهاالسلام ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّهُما أحَبَّي خَلقِكَ إلَيَّ فَأَحِبَّهُما ، وبارِك في ذُرِّيَّتِهِما ، وَاجعَل عَلَيهِما مِنكَ حافِظا ، وإنّي اُعيذُهُما وذُرِّيَّتَهُما بِكَ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . ۲

1.الكافي : ج ۱ ص ۴۶۱ ح ۱۰ ، الخصال : ص ۴۱۴ ح ۳ كلاهما عن يونس بن ظبيان ، تهذيب الأحكام : ج ۷ ص ۴۷۰ ح ۱۸۸۲ عن المفضل بن عمر ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۳۹۳ ح ۴۳۸۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۹۷ ح ۶ .

2.الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱ ، المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۳۵۰ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۹۳ ح ۴ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 3
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛موسوي،سيد رسول؛پسنديده،عباس؛مجيدي،غلام حسين؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 215413
صفحه از 559
پرینت  ارسال به