381
دانشنامه قرآن و حديث 3

۲۰۰.تاريخ دمشقـ به نقل از انس ـ :در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله بودم كه وحى، ايشان را فرا گرفت . پس چون به حال طبيعى خود باز گشت ، فرمود : «آيا مى دانى جبرئيل از نزد پروردگار عرش ، چه آورد؟» .
گفتم : نه .
فرمود : «پروردگارم به من فرمان داد كه فاطمه را به همسرى على بن ابى طالب در آورم. پس برو و ابو بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و به تعداد ايشان از انصار ، نزد من بخوان».
من رفتم و آنان را فرا خواندم . چون در جاى خود نِشستند ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سپاس ،
براى خداوندى است كه به واسطه نعمت هايش ، سپاس مى شود ، به سبب قدرتش پرستش مى گردد ، به سبب زبانش ( كلامش) ، از او فرمان مى برند ، از عذابش مى ترسند ، و آنچه را [ از پاداش ] نزد اوست ، از او مى خواهند ؛ خدايى كه فرمانش در آسمان و زمينش نافذ است ؛ همو كه آفريدگان را به قدرت خود آفريد ، و با احكامش آنها را از يكديگر جدا ساخت ، و با دينش به آنان عزّت بخشيد ، و به وجود پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله ، آنان را مفتخر داشت .
سپس خداوند ، ازدواج را مايه پيوند نَسَبى و يك تكليف قرار داد ، و با آن ، ارحام را به هم پيوست و مردمان را بِدان ملزم ساخت . خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرموده است : «و او كسى است كه از آب ، بشرى را آفريد و او را [ داراى خويشاوندى ] نَسَبى و سببى قرار داد و پروردگار تو ، همواره تواناست» . پس فرمان خدا به سوى قضاى او روان است ، و قضاى او به سوى قَدَرش ، و هر قضايى را قَدَرى است ، و هر قَدَرى را سرآمدى ، و هر سرآمدى را نبِشته اى : «خدا آنچه را بخواهد ، محو مى كند يا باقى مى گذارد و اصل كتاب ، نزد اوست» .
به درستى كه پروردگارم مرا فرمان داد تا فاطمه را به ازدواج على بن ابى طالب در آورم ، و من شما را گواه مى گيرم كه فاطمه را با مهريه چهارصد مثقال نقره ، به همسرى او در آوردم ، اگر على بِدان راضى باشد» .
پيامبر صلى الله عليه و آله على را در پى كارى فرستاده بود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس طبقى خرماى نارَس خواست و آن را در برابر خويش نهاد و فرمود : «غارت كنيد!» .
ما مشغول تاراج كردن سينى خرما بوديم كه على عليه السلام آمد . پيامبر صلى الله عليه و آله لبخندى زد و فرمود : «اى على ! خداوند ، مرا فرمود تا فاطمه را به ازدواج تو در آورم و من او را با مهريه چهارصد مثقال نقره ، به همسرى تو در آوردم ، البتّه اگر تو راضى باشى» .
على عليه السلام فرمود : راضى ام ، اى پيامبر خدا!
سپس براى خدا به سجده افتاد و چون سرش را از سجده برداشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «خداوند به شما دو تن ، بركت دهد و مباركتان باشد و نسل بسيار و پاكى را از شما به دنيا آورَد!» .


دانشنامه قرآن و حديث 3
380

۲۰۰.تاريخ دمشق عن أنس :بَينا أنا عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله إذ غَشِيَهُ الوَحيُ ، فَلَمّا سُرِيَ عَنهُ قالَ : هَل تَدري ما جاءَ بِهِ جِبريلُ مِن عِندِ صاحِبِ العَرشِ ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : إنَّ رَبّي أمَرَني أن اُزَوِّجَ فاطِمَةَ مِن عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، فَانطَلِق فَادعُ لي أبا بَكرٍ وعُمَرَ وعُثمانَ وطَلحَةَ وَالزُّبَيرَ وبِعَدَدِهِم مِنَ الأَنصارِ . فَانطَلَقتُ فَدَعَوتُهُم ، فَلَمّا أخَذُوا المَقاعِدَ ، قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله :
الحَمدُ للّهِِ المَحمودِ بِنِعَمِهِ ، المَعبودِ بِقُدرَتِهِ ، المُطاعِ بِلِسانِهِ ، المَرهوبِ مِن عَذابِهِ ، المَرغوبِ إلَيهِ فيما عِندَهُ ، النّافِذِ أمرُهُ في سَمائِهِ وأرضِهِ ، الَّذي خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ ، ومَيَّزَهُم بِأَحكامِهِ ، وأعَزَّهُم بِدينِهِ ، وكَرَّمَهُم بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ إنَّ اللّهَ جَعَلَ المُصاهَرَةَ نَسَبا لاحِقا وأمرا مَفتوحا ، وَشَّجَ ۱ بِهِ الأَرحامَ وألزَمَهَا الأَنامَ ، فَقالَ تَبارَكَ وتَعالى : «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا وَ كَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا»۲ ، فَأَمرُ اللّهِ يَجري إلى قَضائِهِ ، وقَضاؤُهُ يَجري إلى قَدَرِهِ ، ولِكُلِّ قَضاءٍ قَدَرٌ ، ولِكُلِّ قَدَرٍ أجَلٌ ، ولِكُلِّ أجَلٍ كِتابٌ «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ»۳ . ثُمَّ إنَّ رَبّي أمَرَني أن اُزَوِّجَ فاطِمَةَ مِن عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، فاُشهِدُكُم أنّي قَد زَوَّجتُهُ إيّاها عَلى أربَعِمِئَةِ مِثقالِ فِضَّةٍ إن رَضِيَ بِذلِكَ عَلِيٌّ . وكانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله قَد بَعَثَهُ في حاجَةٍ ، ثُمَّ إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله دَعا بِطَبَقٍ فيه بُسرٌ فَوَضَعَهُ بَينَ أيدينا وقالَ : اِنتَهِبوا ، فَبَينا نَحنُ نَنتَهِبُ إذ أقبَلَ عَلِيٌّ عليه السلام ، فَتَبَسَّمَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله وقالَ :
يا عَلِيُّ ، إنَّ اللّهَ أمَرَني أن اُزَوِّجَكَ فاطِمَةَ وقَد زَوَّجتُكَها عَلى أربَعِمِئَةِ مِثقالِ فِضَّةٍ إن رَضيتَ .
فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : رَضيتُ يا رَسولَ اللّهِ . ثُمَّ خَرَّ للّهِِ ساجِدا ، فَلَمّا رَفَعَ رَأسَهُ ، قالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : بارَكَ اللّهُ فيكُما وبارَكَ عَلَيكُما ، وأخرَجَ مِنكُمَا الكَثيرَ الطَّيِّبَ . ۴

1.وشَّجَ : أي خلط وألف (النهاية : ج ۵ ص ۱۸۷ «وشج») .

2.الفرقان : ۵۴ .

3.الرعد : ۳۹ .

4.تاريخ دمشق : ج ۵۲ ص ۴۴۴ ح ۱۱۱۱۴ ، الأوائل لأبي هلال : ص ۷۹ ، المناقب للخوارزمي : ص ۳۳۶ ح ۳۵۷ ؛ روضة الواعظين : ص ۱۶۴ وليس فيه صدره إلى «المقاعد» ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۳۴۸ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۴۳ ص ۱۱۹ ح ۲۹ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 3
    سایر پدیدآورندگان :
    مسعودي،عبدالهادي؛موسوي،سيد رسول؛پسنديده،عباس؛مجيدي،غلام حسين؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218689
صفحه از 559
پرینت  ارسال به