195
دانشنامه قرآن و حديث 2

لا يَزالُ العَبدُ المُؤمِنُ يورِثُ أهلَ بَيتِهِ العِلمَ وَ الأَدَبَ الصّالِحَ حَتّى يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ جَميعا ... وَ لا يَزالُ العَبدُ العاصى يورِثُ أهلَ بَيتِهِ الأدَبَ السَّيِّئَ حَتّى يُدخِلَهُمُ النّارَ جَميعا .۱
بنده مؤمن ، پيوسته براى افراد خانواده اش دانش و ادبِ نيكو به ارث مى نهد تا آن كه همه آنها را وارد بهشت مى سازد ... و بنده گنهكار ، پيوسته براى خانواده اش ادب و تربيت بد به ارث مى نهد تا آن كه سرانجام ، همه آنان را به دوزخ مى فرستد .
بديهى است كه ادب به معناى ارزشىِ آن ، نيازى به وصف «صالح» ندارد و نيز نمى توان آن را با «سىّ ء» توصيف نمود. بنا بر اين ، در اين گونه موارد ، بايد به معناى مطلق تربيت باشد؛ بلكه شايد در پاره اى از موارد كه كلمه ادب ، مطلق ذكر شده نيز به همين معنا باشد و صفتِ «صالح» از آن رو حذف شده باشد كه معلوم و حذف آن، جايز بوده است .
در تعريف «ادب» گفته شده كه :
الأدب ـ على ما يتحصّل من معناه ـ هو الهيئة الحسنة التى ينبغى أن يقع عليه الفعل المشروع؛ إمّا فى الدين أو عند العقلاء فى مجتمعهم، كآداب الدعاء و آداب ملاقات الأصدقاء ، و إن شئت قلت : ظرافة الفعل .۲
ادب ـ آن گونه كه از معناى آن به دست مى آيد ـ عبارت است از: هيئت نيكويى كه سزاوار است عمل مشروع ، بر طبق آن صورت گيرد ، يا در دين و يا در نزد خردمندان جامعه ، مانند: آداب دعا كردن و آداب ملاقات با دوستان . به عبارت ديگر ، ادب عبارت است از : آراستگىِ عمل .
بنا بر آنچه گذشت ، اين تعريف ، قابل انطباق بر همه كاربردهاى كلمه ادب نيست و تنها بر معناى اوّل و دوم آن انطباق دارد .

1.ر . ك : ص ۲۴۴ ح ۹۳ .

2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۶ ص ۲۵۶ .


دانشنامه قرآن و حديث 2
194

يك نقطه مى رسند . از امام على عليه السلام نقل شده است :
العَقلُ شَرعٌ مِن داخِلٍ ، وَ الشَّرعُ عَقلٌ مِن خارِجٍ .۱
عقل ، شريعت درونى است ، و شريعت ، عقل برون .
بى ترديد ، اگر عقل بتواند حقايق را آن گونه كه هستند، درك كند ، به همان نقطه مى رسد كه دين رسيده است ، و بر همين اساس گفته شده است كه : «هر آنچه عقل بِدان حكم كند ، شريعت نيز بدان حكم مى كند ، و هر آنچه شريعت بدان حكم كند ، عقل هم بدان حكم مى كند» . ۲ با اين نگاه ، آداب عقلى و شرعى ، در واقع، يكى هستند .
نكته دوم ، اين كه آداب اجتماعىِ نامشروع ، در واقع، ارزش ادبى ندارند؛ زيرا همان طور كه اشاره شد ، اگر ارزش ادبى داشتند ، شريعت با آنها مخالفت نمى كرد؛ بلكه زيبا جلوه كردنِ اين گونه آداب ، در حقيقت، نوعى انحراف روانى است و كسانى كه گرفتار اين انحراف هستند ، به تعبير قرآن «زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ ؛۳كردارهاى زشتشان برايشان آراسته شده است» .

ج ـ تربيت

كلمه ادب ، در متون اسلامى ، گاه صرفا در معناى تربيت به كار رفته است و آن ، هنگامى است كه با صفتِ خوب و يا بد توصيف مى گردد ، مانند :
بِحُسنِ السِّياسَةِ يَكونُ الأَدَبُ الصّالِحُ .۴
با حسن سياست و تدبير است كه ادب نيكو پديد مى آيد .

1.ر . ك : مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۲۴۹ .

2.البتّه اين يك نظر است . براى تفصيل مسئله ، به كتاب هاى اصولى ، مبحث قاعده ملازمه ميان حكم عقل و شرع رجوع كنيد .

3.توبه : آيه ۳۷ .

4.ر . ك : ص ۲۹۰ ح ۲۰۸ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 2
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛مسعودي،عبدالهادي؛ديلمي،احمد؛محسني نيا،محمّد رضا؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 200770
صفحه از 592
پرینت  ارسال به