377
دانشنامه قرآن و حديث 2

أيضا كانت فى الاُصول و كانت صحيحة أيضا كما يظهر من المحقّق و العلّامة و الشهيد ـ رحمهم اللّه ـ ؛ فإنّهم نسبوها إلى الشذوذ ، و الشاذّ ما يكون صحيحا غير مشهور ، مع أنّ الذى حكم بصحّته أيضا شاذّ كما عرفت ، فبمجرّد عمل المفوّضة أو العامّة على شى ء لا يمكن الجزم بعدم ذلك أو الوضع ، إلّا أن يرد عنهم ـ صلوات اللّه عليهم ـ ما يدلّ عليه و لم يرد ، مع أنّ عمل الشيعة كان عليه فى قديم الزمان و حديثه ، و الظاهر أنّه لو عمل عليه أحد لم يكن مأثوما إلّا مع الجزم بشرعيّته فإنّه يكون مخطئا ، و الأولى أن يقوله على أنّه جزء الإيمان لا جزء الأذان . 1
با در نظر گرفتن فراوانىِ اخبارى كه در باره افزايش و كاهش [ بندهاى اذان ]وارد شده و ما تنها بعضى از آنها را آورديم ، يقين كردن به اين كه اين اخبار ، ساختگى هستند ، مشكل است . ظاهرا اخبار مربوط به افزوده شدن اين جملات ، هم در كتاب هاى «اصل» وجود دارند و هم صحيح اند، چنان كه از كار محقّق و علّامه و شهيد ـ رحمهم اللّه ـ چنين پيداست ؛ زيرا اين اخبار را شاذ دانسته اند و حديث شاذ ، حديثى است كه صحيح ، امّا غير مشهور است ، با آن كه قائلان به صحّت اين اخبار نيز اندك اند ـ چنان كه دانستى ـ .
پس به صرف اين كه مفوّضه يا عامّه (اهل سنّت) به چيزى عمل كنند ، نمى توان به عدم آن يا ساختگى بودنش قطع پيدا كرد ، مگر آن كه از ائمّه ـ كه درودهاى خدا بر آنان باد ـ روايتى دالّ بر اين امر رسيده باشد ، كه در اين مورد نرسيده است . به علاوه ، شيعه در گذشته و حال ، به آن (ذكر شهادت سوم در اذان) عمل كرده است . ظاهر روايات نيز بيانگر آن است كه هر گاه كسى به آن عمل كند ، گنهكار نيست ، مگر در صورت يقين به شرعى بودنش ، كه در اين صورت خطاكار است . بهتر ، آن است كه آن (شهادت سوم) را جزء ايمان بداند ، نه جزء اذان .

وى در كتاب حديقة المتّقين در مورد شهادت سوم مى گويد :
جمعى از اصحاب ، نقل كرده اند كه در اخبار شاذ ، آمده است كه آن ، جزء اذان است و اگر كسى اين دو بند را به اين عنوان بگويد كه اگر از شارعْ متلقّى است ، فبها ، و اگر تيمّنا وتبرّكا باشد ، بهتر است . 2

1.روضة المتّقين : ج ۲ ص ۲۴۵ .

2.حديقة المتّقين (مخطوط) : ص ۱۷ (به نقل از : كلمات الأعلام حول جواز الشهادة بالولاية فى الأذان و الإقامة مع عدم قصد الجزئيّة) .


دانشنامه قرآن و حديث 2
376

أنّه ليس من فضيلة الأذان و لا كمال فصوله . 1
جمله هاى : أشهد أنّ عليّا أمير المؤمنين ، و آل محمّد خير البريّة ـ كه در روايات شاذ آمده اند ـ در اذان به آنها عمل نمى شود ، و اگر انسان آنها را به كار برد ، گناه نكرده است ، هر چند نه موجب فضيلت اذان و نه موجب كامل شدن بندهاى اذان مى گردد .
ساير فقهاى بزرگ شيعه نيز ، چه فقيهان پيش از شيخ طوسى و چه پس از او (مانند : شيخ مفيد در المقنعة ، 2 سيّد مرتضى در الرسائل ، 3 حلبى در الكافى ، 4 سَلّار در المراسم ، 5 محقّق حلّى در المعتبر ، 6 علّامه حلّى در المنتهى 7 ) تا مقدّس اردبيلى (م 993 ق) در شرح خود بر الإرشاد ، هيچ يك ، اين شهادت را در ميان بندهاى اذان ، ذكر نكرده اند .
به سخن ديگر ، مى توان گفت كه جزء اذان نبودن شهادت سوم ، تا قرن دهم در ميان فقهاى بزرگ شيعه مورد اتّفاق بوده است . البتّه از قرن يازدهم ، با ظهور مسلك اخبارى گرى ، نظريّه فقهاى گذشته مورد خدشه قرار گرفت و ظاهرا نخستين كسى كه رأى شيخ صدوق را در باره شهادت سوم زير سؤال برد ، ملّا محمّدتقى مجلسى معروف به مجلسىِ اوّل (م 1070ق) است . وى در كتاب روضة المتّقين در ذيل كلام صدوق مى گويد :
الجزم بأنّ هذه الأخبار من موضوعاتهم مشكل مع أنّ الأخبار التى ذكرنا فى الزيادة و النقصان و ما لم نذكره كثيرة ، و الظاهر أنّ الأخبار بزيادة هذه الكلمات

1.المبسوط : ج ۱ ص ۹۹ .

2.المقنعة : ص ۱۰۰ .

3.رسائل الشريف المرتضى : ج ۳ ص ۳۰ .

4.الكافى ، حلبى : ص ۱۲۰ .

5.المراسم العلويّة : ص ۶۷ .

6.المعتبر : ج ۲ ص ۱۲۴ .

7.منتهى المطلب : ج ۴ ص ۳۷۷ .

  • نام منبع :
    دانشنامه قرآن و حديث 2
    سایر پدیدآورندگان :
    موسوي،سيد رسول؛حسيني،سيد رضا؛مسعودي،عبدالهادي؛ديلمي،احمد؛محسني نيا،محمّد رضا؛وهّابي،محمّد رضا؛شيخي،حميد رضا
    تعداد جلد :
    16
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 201196
صفحه از 592
پرینت  ارسال به