امام صادق علیه السلام
إنّ قُدّامَ القائمِ عَلَاماتٍ تكونُ مِنَ اللّهِ عزّوجلّ للمؤمنينَ،... ذلكَ قَولُ اللّهِ عزّ وجلّ: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» يعني المؤمنينَ قبلَ خروجِ القائمِ عليه السلام« بِشَيْءٍ مِنَ الخَوْفِ والجُوعِ ونَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ والأنْفُسِ والثَّمَراتِ وبَشِّرِ الصّابِرينَ».
خداوند براى مؤمنان نشانههايى از قيام قائم عليه السلام بر شمرده است.... اين سخن خداوند متعال كه: «شما» يعنى مؤمنان پيش از قيام قائم «را حتما به چيزى از ترس و گرسنگى و كمبود مال و جان و ميوهها مىآزماييم و شكيبايان را نويد ده» .
كمال الدين : ص649 ح3 .
۱.الإمام عليّ عليه السلام :قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنّا اُمرنا معاشر الأنبياء أن نكلّم الناس بقدر عقولهم . قال : وقال النبيّ صلى الله عليه و آله : أمرني ربّي بمداراة الناس ؛ كما أمرني بإقامة الفرائض ۱ .
ترجمه :
۰.امام عليّ عليه السلام :رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ما جماعت پيغمبران مأموريم به اندازه فهم و شعور مردم سخن گوييم ، (همچنين) فرمود : خداوند مرا فرمان داده كه با مردم مدارا نمايم؛ همان طور كه مرا به به پاداشتن واجبات مأمور كرد .
شرح :
سخن گفتن با مردم ، آداب ويژه اى دارد . سخن با كسانى كه در ميان خود از هر طبقه و گروهى ، افرادى را جاى داده اند و همه گونه سطوح مختلف فكرى را شامل مى شوند ، ساده نيست . پيامبران وظيفه اى بس سنگين به عهده دارند ؛ آنان بايد از يك سو ، آنچه را مأموريت دارند ابلاغ كنند و از سوى ديگر ، بايد ظرفيتهاى فكرى و معنوى مخاطبان خود را نيز در نظر بگيرند . سخن گفتن به اندازه فهم شنونده و نه گوينده ، آن را با پذيرش مخاطب همراه مى سازد و از انكار او جلو مى گيرد . امامان ما نيز به اين روش ملتزم بوده و پيروان خود را بدان فرمان داده اند و از افشاى همه داناييها و رازها و نهانها نهى كرده و جلوه گران راز را نكوهش نموده اند و اين خود گونه اى مدارا كردن است . در تورات آمده است كه خداوند در مناجات موسى به او مى گويد : «يا موسى! اكتم مكتوم سرّى في سريرتك وأظهر في علانيتك المداراة عنّى لعدوّى وعدوّك من خلقى ولا تستسبّ لى عندهم باظهار مكتوم سرّى فتشرك عدوّك وعدوّى في سبّى؛ اى موسى ! راز پنهان مرا در سينه خود نگاه دار و در ظاهر و ميان مردم با دشمن من و خودت ، مدارا كن و با آشكار ساختن سرّ نهان من ، وسيله دشنام مرا فراهم نكن كه در اين صورت با دشمن خودت و دشمن من در دشنام دادن به من ، شريك گشته اى .» ۲ سخن نگفتن در حدّ فهم و افشاى رازهاى مگو ، تاب و تحمّل مخاطبان را مى برد و آنان را به انكار و گاه كفرگويى مى كشاند . مدارا جلوه هاى ديگرى نيز دارد كه همه آنها زاييده خردورزى و حكمت انسان است و نتيجه عمومى آنها ، از ميان رفتن كينه ها ، آسودگى از شرّ دشمنان و سالم ماندن دين و دنياى آدمى و دوستان او است . حافظ در اين وادى ، نيكو سروده است : آسايش دوگيتى تفسير اين دو حرف استبا دوستان مروّت ، با دشمنان مدارا
1.طوسى ، الأمالي ، ص ۴۸۱ . أخبرنا جماعة ، عن أبي المفضل ، قال حدّثنا أبو صالح محمد بن صالح بن فيض العجلي الساوي ، قال حدّثني أبي ، قال حدّثني عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، قال حدّثنا الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام .
2.كافى ، ج ۲ ، ص ۱۱۷ .