امام رضا(ع) - قال یاسِر الخادم:
و کُتِبَ من نیسابُور الى المأمون اَنّ رجلاً من المجوس اَوصى عندَ مَوتِه بمالٍ جلیلٍ ُفَرَّق فى الفُقراء و المَساکین، فَفَرَّقَه قاضى نیسابور على فقراء المسلمین.
فقال المأمون للرضا(ع) یا سیدى! ما تقُول فى ذلک؟ فقال: انّ المَجُوس لا یَتصَدّقونَ على فُقراء المُسلمین، فاکتُب اِلیه اَن یَخرُج بقَدر ذلک من صَدقاتِ المسلمین فَیتصدَّق به على فقراء المجوس...
عیون اخبارالرضاع ۲/۱۵؛ مسند الامام الرضا(ع) ۲/۳۳۲.
یاسر مىگوید: نامهاى از نیشابور به مأمون رسید (به این مضمون): مردى مجوسى (زردشتى) هنگام مرگ وصیت کرده است که مال زیادى را (از اموال او) میان بینوایان و تهیدستان تقسیم کنند. قاضى نیشابور آن اموال را میان مسلمانان تقسیم کرده است.
مأمون به امام رضا(ع) گفت: اى سرور من در این موضوع چه مىگویى؟ امام فرمود: مجوسیان به بینوایان مسلمان چیزى نمىدهند. نامهاى به قاضى نیشابور بنویس تا همان مقدار از مالیاتهاى مسلمانان بردارد و به بینوایان زردشتى بدهد.
امام رضا(ع)- ریّانِ بن شَبیب...
فَسَألت الرضا(ع) فقلت انّ اُختى اُوصَت بوصیّةٍ لقوم نصارى، واردتُ اَصرف ذلک الى قومٍ من اَصحابِنا مُسلمین. فقال(ع): اِمضِ الوصیّةَ على ما اَوصَت به. قال اللّه - تبارک و تعالى: «فانّما اِثمُه على الّذین یُبَدِّلونَه... ».
سوره بقره ۲/۱۸۱. کافى ۷/۱۶؛ مسندالامام الرضاع ۲/۴۱۰.
ریّان بن شبیب مىگوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: خواهرم وصیّت کرده است براى گروهى از مسیحیان (که به آنان مالى بدهم)، و من مىخواهم این (مال) را به گروهى از همکیشان مسلمان بدهم.
امام فرمود: وصیت را بدانسان که هست اجرا کن. خداوند بزرگ گفته است: «گناه آن بر کسانى است که آن (وصیت) را تغییر بدهند...».
در این دو حکمت اعجابانگیز رضوى(ع) عظمت وصفناپذیر احترام به حقوق انسان شکوفا شده است. در دیدگاه امام رضا(ع) انسان حق دارد بیندیشد و انتخاب کند، و در راستاى اندیشه و مذهب خود گام بردارد، و به کارهایى دست زند. این آزادى و حقوق او حتى پس از مرگش نیز محترم است، و باید از اندیشه و عمل او، گرچه با اندیشه و عمل ما ناسازگار باشد، پاسدارى شود، و باید حقوق او به این علت که نامسلمان است، نادیده گرفته نشود.
جالب توجه و مرز بالاى جانبدارى از حقوق انسان در این است که امام براى جبران خطاى قاضى شهر نیشابور، دستور مىدهد از بیت المال مسلمانان بردارند و به همکیشان آن مجوسى بدهند. براستى این گونه جانبدارىِ اصولى از حقوق انسان، بدون توجه به عقیده و مذهب او بسیار ارزشمند و بى نظیر است، و انسانگرایى وصف ناپذیرى را به تصویر مىکشد، که در سراسر غرب دروغزن یک نمونه ندارد.