4 / 5
شرط كردنِ پرهيز از تكلّف (تشريفات)
۱۷۸.امام رضا عليه السلامـ از پدرانش عليهم السلام ـ: مردى، امير مؤمنان عليه السلام را دعوت كرد. على عليه السلام به او فرمود : « پذيرفتم ، به شرط آن كه سه قول به من بدهى » .
مرد گفت : چه قولى ، اى امير مؤمنان ؟ !
فرمود: « از بيرون ، چيزى براى ما تهيه نكنى، آنچه را در خانه هست ، از من دريغ نورزى، و خانواده را به زحمت نيندازى » .
مرد گفت : قبول است. پس على بن ابى طالب عليه السلام دعوتش را پذيرفت.
۱۷۹.الكافىـ به نقل از مرازم بن حكيم از كسى كه حديث را بدون ذكر راويانش نقل كرده است ـ: حارث اعوَر ، نزد امير مؤمنان عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤمنان ! دوست دارم به من افتخار دهيد و مهمانم شويد .
امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود : « به اين شرط كه خودت را براى من به زحمت نيندازى » .
و وارد [خانه او] شد . حارث ، پاره نانى آورد. امير مؤمنان عليه السلام مشغول خوردن شد.
حارث گفت : من چند درهمى دارم ـ و آنها را در حالى كه در لاى آستينش بود ، نشان داد ـ . اگر اجازه دهيد ، چيزى غير از اين [نان] برايتان خريدارى كنم ؟
امير مؤمنان عليه السلام فرمود : « اين [پاره نان] ، از همان چيزى است كه در خانه توست » .
۱۸۰.مستدرك الوسائلـ به نقل از اصبغ بن نباته ـ: همراه امير مؤمنان عليه السلام به بازار رفتيم . ايشان در بازار مى گشت و بازاريان را به كامل دادن پيمانه و ترازو
توصيه مى كرد ، تا آن كه ظهر شد و ايشان بر مردى كه نشسته بود، گذشت. مرد ، به سوى حضرت رفت و گفت: اى امير مؤمنان ! با من به منزلم بياييد و ناهار ميل نماييد و برايم دعا كنيد. گمان نمى كنم هنوز ناهار خورده باشيد !
على عليه السلام فرمود : « به يك شرط مى آيم » .
مرد گفت : چه شرطى ؟
فرمود : « به شرط آن كه آنچه در خانه ات هست ، از ما دريغ نورزى و از بيرون خانه ات چيزى فراهم نياورى » .
مرد گفت : قبول است. و همراه او به خانه اش رفتيم و سركه و روغن و خرما خورديم . سپس، امام عليه السلام خارج شد.