جانبدارى مى كردند و نه از امام خويش فرمانبَرى داشتند . با امام خود ، يك رنگ نبودند و امام نيز نمى توانست در بحران ها به آنها اعتماد كند .
اين گونه بود كه حكومت امام على عليه السلام ، در اثر بى بصيرتى ياران ايشان و مردم آن دوران ، شكست خورد و در تاريخ اسلام ، حكومت ديگرى كه در ساختار ، اندك شباهتى به آن داشته باشد ، پديد نيامد ، تا پس از قرن ها تلاش و مجاهدت ، به بركت رهبرى امام خمينى رحمه الله ، در جامعه ايرانى ، بصيرتى پديد آمد كه در پرتو آن ، مردم ، حق را ديدند و با نهايت صداقت ، از پيشواى خويش اطاعت و از حق ، جانبدارى كردند و امام رحمه اللهبا اعتماد به خدا و همراهى چنين مردمى توانست انقلاب اسلامى را در ايران ، به پيروزى برساند ، مردمى كه در وصيّت نامه سياسى ـ الهىِ خود ، در باره آنها فرموده است :
من با جرئت ، مدّعى هستم كه ملّت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر ، بهتر از ملّت حجاز در عهد رسول اللّه صلى الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد امير المؤمنين و حسين بن على ـ صلوات اللّه و سلامه عليهما ـ مى باشند . ۱
بدين سان ، انقلاب بزرگ و شكوهمند اسلامى ، در ايران ، تحقق يافت و با الهام گرفتن از الگوى حكومت علوى ، به شكل گيرى نظام جمهورى اسلامى انجاميد .
بى ترديد ، تثبيت نظام جمهورى اسلامى در ايران ، محصول