۱۲۰.امام على عليه السلام :من از جانب پروردگارم ، دليلى آشكار و در دينم ، بصيرت و در كارم ، يقين دارم .
۱۲۱.امام على عليه السلام ـاز سخنان ايشان كه در آن به كشتارها و فتنه هاى آينده اشاره مى كند ـ : سپس در آن [فتنه] ، عدّه اى چنان تيز [و آبداده ]مى شوند كه آهنگر ، سرنيزه ( / تيغه شمشير) را تيز مى كند و ديدگانشان به نور قرآن ، روشنى مى يابد . . . ۱
و روزگارشان ، به درازا مى كِشد تا خوارى را به نهايت مى رسانند و مستوجب دگرگونى [ـِ پيشامدهاى روزگار و زوال نعمت ها] مى شوند ، تا آن كه به پايان روزگار خويش ، نزديك مى شوند . گروهى نيز به آشوب ها روى مى آورند و دست به جنگ افروزى مى زنند و تخمِ جنگ مى افشانند . [امّا مؤمنانِ بينشوَر ]با شكيبايى خود [در ميدان جهاد ]بر خدا منّتى نمى نهند ، و جان فشانى هاى خويش در راه حق را بزرگ نمى پندارند تا آن كه چون قضاى الهى به تمام شدن مدّت بلا و آزمايش تعلّق گيرد ، [بصيرت] بينش هاى خود را بر سرِ شمشيران مى نهند [و بصيرت خود را پشتوانه سلاح و قدرت خود قرار مى دهند] و به فرمان اندرزگوىِ خويش ۲ مطيع پروردگار خود مى گردند .
۱۲۲.امام على عليه السلام ـاز گفتار ايشان ، هنگام تلاوت اين آيات : «در آن خانه ها ، هر بامداد و شامگاه ، او را نيايش مى كنند ؛ مردانى كه نه تجارت و نه دادوستدى ، ايشان را از ياد خدا ، باز نمى دارد» ـ : خداى پاك و بلندمرتبه ـ ، ياد [خويش ]را روشنى بخش دل ها قرار داده است ، گوش هاى سنگين شده دل ها ، با ياد خدا ، شنوا مى شوند و چشم هاى كم سو ( / كور) گشته آنها به وسيله آن ، بينا مى گردند و دل هاى خيره سر [و سركش] به واسطه آن ، رام مى شوند .
همواره ، براى خداوند ـ كه نعمت هايش گران بهاست ـ ، در هر بُرهه اى از زمان و در فاصله هاى زمانى ميان بعثت پيامبران ، بندگانى بوده كه در انديشه هايشان ، با آنانْ نجوا مى كرده است و در درون خِردهايشان ، با ايشانْ سخن مى گفته است و بدين سبب ، چشم ها و گوش ها و دل هايشان ، از نور بيدارى ، روشن گرديد .
اينان ، روزهاى [نعمت و عذاب] خدا را به مردم ، يادآورى مى كردند و از مقام او مى ترساندند ، چونان راه نمايان بيابان ها كه هر كس را راه راستْ در پيش گيرد ، راهش را مى ستايند و نويد نجات به او مى دهند و هر كس را كه به چپ و راستْ منحرف شود ، راهش را نكوهش مى كنند و او را از نابودى بر حذر مى دارند . آنان ، همچنان ، چراغ هايى در آن تاريكى ها و راه نمايانى در آن شُبَهات بودند .
يادِ خدا را اهلى است كه آن را به جاى اين دنيا بر گرفته اند ، و از اين رو ، هيچ تجارتى و داد و ستدى ، ايشان را از آن ، باز نمى دارد . ايّام عمر را با آن مى گذرانند و بازدارندگان از حرام هاى خدا را در گوش هاى غافلان ، فرياد مى زنند و به دادگرى ، فرا مى خوانند و خود به آن ، عمل مى كنند . از زشتى ها ، نهى مى كنند و خود ، از آنها باز مى ايستند . تو گويى دنيا را پشتِ سر نهاده ، به آخرت رسيده اند و هم اكنون ، در آن به سر مى برند ، و آنچه رافرا سوى دنياست ، ديده اند . گويى بر احوال پنهان برزخيان ، در طول مدّتى كه آن جايند ، آگاه اند . قيامت ، وعده هايش را براى آنان ، تحقّق بخشيده است . بدين سبب ، پرده هاى آن را براى مردم دنيا ، كنار مى زنند ، چنان كه گويى آنچه را مردم نمى بينند ، مى بينند و آنچه را مردم نمى شنوند ، مى شنوند .