قال رسولُ اللَّه صلی الله علیه و آله:
«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ عَبیداً مِنْ خَلْقِهِ لِحَوائِجِ النّاسِ یَرْغَبُونَ فی الْمَعروفِ وَ یَعُدّونَ الجُودَ مَجْداً، وَاللَّهُ یُحِبُّ مَکارِمَ الأخلاقِ».
[۱]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «خداوند بندگانی دارد که به آنها گرهگشایی مشکل مردم را مأموریّت داده است، اینها دارای دو صفت هستند: یکی اینکه علاقه به کار نیک دارند و دیگر اینکه جود و بخشش را دارای ارزش انسانی میدانند و خداوند ارزشهای اخلاقی را دوست دارد».
تحف العقول، حکمت ۱۳۳
شرح:
اسلام به حلّ مشکلات مردم اهمیّت زیادی داده و اعمال نیک را منحصر به خواندن نماز شب و تلاوت قرآن نمیداند، بلکه گرهگشایی از کار خلق و سعی در برآوردن خواستههای مؤمنین را از بزرگترین حسنات میشمارد.
در زمان امام موسی کاظم علیه السلام یکی از شیعیان آن حضرت در «ری» اموال و بدهیهای فراوانی به یکی از رؤسای حکومت ری داشت که توانایی پرداخت آن را نداشت. به فکرش رسید که به محضر امام برسد و از آن بزرگوار کمک بخواهد، به مدینه رفت و به حضور امام رسید و گرفتاری خود را برای امام بازگو نمود، امام در حلّ مشکل او توصیهای به این عبارت به حاکم ری نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرّحِیم اعْلَمْ انَّ للَّهِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلّاً لا یَسْکُنُهُ الّا مَنْ اسْدی الی اخیهِ مَعْروفاً اوْ نَفَّسَ عَنْهُ کُرْبَةً، اوْادْخَلَ عَلَی قَلْبِهِ سُروراً وَهذا اخوکَ والسلام
؛ آگاه باش، زیر عرش الهی سایهای وجود دارد که فقط سه طایفه در آن سکونت دارند، کسی که در حق برادر ایمانی خود خیر و نیکی انجام دهد، یا گرهی از مشکلات او بگشاید، یا سرور و شادی به قلب او وارد سازد؛ حامل نامه هم برادر توست، سلام و رحمت الهی بر شما باد».
آن شخص نامه را گرفت و پس از انجام فریضه حج، به وطن برگشت، شبانه به سراغ فرماندار رفت و جریان را به اطّلاع او رساند. فرماندار با خوشحالی دست در گردن او انداخت و بوسه بر سر و چشم او زد، با اشتیاق نامه امام را گرفت و روی چشم خود گذاشت و به احترام آن بلند شد و تمام اموال خود را میان خود و او تقسیم نمود و قیمت اموال غیر منقول را نیز پرداخت و مرتب میگفت: برادرم آیا تو را خوشحال ساختم؟ و مرد گرفتار میگفت: بلی به خدا خیلی بیش از حد مسرورم ساختی، سپس پرونده حساب او را در آورد و روی حساب او قلم گرفت و او را با خوشحالی مرخص نمود.
مرد گرفتار عازم بیت الله الحرام گردید تا او را دعا کند و امام را در جریان کار خود قرار دهد. وقتی امام علیه السلام از اوضاع آگاه شد بسیار خوشحال گردید. آن مرد پرسید: آیا این واقعه شما را خوشحال نمود؟ فرمود: به خدا قسم من و امیرالمؤمنین و جدّم رسول اللَّه را شاد ساخت و خدا را نیز خشنود نمود.[۲]
در این حدیث خوشحال کردن ائمّه و خداوند در سایه خدمت به بندگان خداست که هرکس باید به اندازه نفوذ و توان خود حلال مشکلات مردم باشد.
در حدیثی آمده که دو تن از اصحاب اختلاف داشتند، یکی از اصحاب بزرگ به نام مفضّل چهارصد درهم داد و مشکل مالی آن دو را حل کرد و بعد گفت: این پول از امام صادق علیه السلام بود.
معلوم میشود امام علیه السلام مأمور داشت و به او پول میداد تامشکل مردم را حل کند.
[۱]تحف العقول، حکمت ۱۳۳
[۲]حیاةالامام موسی بن جعفر علیه السلام، ص ۱۶۱