119
حديث پژوهي جلد سوم

و من اجل ذلك كلّ كتب الحديث تحمل الصحيح و غير الصحيح حتّى ما كان موضوعاً مكذوباً، و لم يسلم من ذلك كتاب حتّى البخارى و مسلم اللذين سمّوهما بالصحيحين . ۱
بدين جهت ، تمامى كتب حديث ، شامل روايت هاى درست و نادرست ، بلكه ساختگى و دروغ است ؛ حتّى كتاب بخارى و مسلم كه آن را «صحيح» ناميده اند.
وى همچنين بابى را در كتابش جاى داده و تأكيد مى ورزد كه احاديث را از طريق متن هم مى توان ارزيابى كرد. ۲
به نظر مى رسد كلّيت اين رأى ، قابل تأييد نيست ؛ يعنى نقد متن و نقد داخلى در ميان مسلمانان ، از قرون اوّليه رواج داشته و دانش رجال ، پس از آن شكل گرفته است. همراه اين دانش ، اهتمام به نقد متن نيز وجود داشته است كه به وضوح ، قابل رديابى و پيگيرى است. البته اين امر ، جايگاه بايسته خود را نيافته است كه در پايان نوشتار ، بدان خواهيم پرداخت.
براى نشان دادن سير تاريخى نقد متن ، مى توان تاريخ حديث را به سه دوره تقسيم كرد : يكى دوران پيش از كتابت رسمى حديث و به تعبير ديگر ، دوران غلبه نقل شفاهى ؛ ديگرى دوره تدوين دانش دراية الحديث و علم اصول تا عصر حاضر ؛ و مرحله سوم ، دوره معاصر. در هر يك از اين سه دوره ، نشانه هاى نقد متن را ـ كه حكايت از متعارف بودن آن دارد ـ برخواهيم شمرد .

الف . دوره پيش از كتابت و تدوين رسمى ( قرن يكم تا قرن سوم )

در اين دوره ، دو محور مهم ـ كه بر نقد متن دلالت دارد ـ به چشم مى خورد : يكى ، روايات عرض حديث بر قرآن و سنّت قطعى كه از پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام صادر شده و ديگرى ، نمونه هايى كه در ميان صحابه و ياران ائمّه عليهم السلام از اِعمال اين قواعد ، به يادگار مانده است.

1.همان ، ص ۲۵۹ .

2.ر. ك : همان ، ص ۱۱۴ ـ ۱۱۶ .


حديث پژوهي جلد سوم
118

رو كه شرايط صدور سخن ، ناسازگار است ، نقد كنند و يا به جهت تناقض با حوادث تاريخىِ مسلّم ، حديثى را كنار نهند و يا از آن رو كه حديثى ، مشتمل بر تعبيرى فلسفى است كه در عصر پيامبر رواج نداشت و يا آن كه با متون فقهى سازگار است ، به نقد آن بپردازند. در اين زمينه ، به يك صدم از آنچه در باب جرح و تعديل سند به چشم مى خورد ، نمى توان دست يافت ؛ تا آن جا كه بخارى با آن همه منزلت و تيزبينى ، احاديثى را صحيح مى داند كه حوادث تاريخى و مشاهدات تجربى ، آنها را تأييد نمى كنند ، و اين همه ، از آن روست كه تنها به نقد سند ، اكتفا كرده است. ۱
نيز در كتاب ديگرش گفته است :
عالمان حديث ، به گونه اى گسترده ، به نقد داخلى نپرداختند و از اين رو ، متن حديث را بر واقعيتْ عرضه نداشتند ؛ چنان كه به اسباب و انگيزه هاى سياسى كه زمينه وضع و جعل را فراهم مى ساخت ، توجّه نكردند. بدين سبب ، آنان در بسيارى از احاديثى كه دولت اموى ، عباسى و يا علوى را تأييد مى كردند ، ترديد نكردند و همچنين در باره شرايط اجتماعى زمان پيامبر و خلفاى راشدين و امويان و عباسيان و اختلاف پديد آمده ، به بحث نپرداختند ، تا بدانند حديثْ با آن شرايط ، سازگارى دارد يا نه ؛ چنان كه به بررسى شخصيت راوى نيز نپرداختند. ۲
محمود ابو رَيّه ( م 1979 م ) مى نويسد :
محدّثان ، به اشتباه ، به متنْ توجّه نمى كنند و عقيده دارند كه هرگاه سند درست بود ، متن هم صحيح است. ۳
وى بر همين پايه ، روايت هاى صحيح البخارى و صحيح مسلم را نيز خالى از حديثِ غير صحيح نمى داند :

1.فجر الاسلام ، ص ۲۱۷ ـ ۲۱۸ .

2.ضحى الاسلام ، ج ۲ ، ص ۱۳۰ .

3.أضواء على السنّة المحمّدية ، ص ۲۵۸ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي جلد سوم
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 255967
صفحه از 399
پرینت  ارسال به