جالب توجّه است كه پيشوايان دين ، تنها بر نقد داخلى تأكيد ورزيده اند و از بررسى سند و نقد خارجى ، سخنى به ميان نياورده اند. البته روشن است كه اين روايت ها ، اصل نقد محتوايى را مورد تأييد و تأكيد قرار مى دهند و اگر در ادوار بعد ، مصداق هايى بر آن افزوده گردد ، اين قاعده را خدشه دار نمى كند ؛ بلكه بر توسعه و تكامل اين قاعده دلالت دارد.
گذشته از اين سخنان ، مى توان نمونه هايى از اهتمام به نقد متن را در عمل و سيره اهل بيت عليهم السلام نيز ملاحظه كرد كه در اين جا به مواردى از آنها اشاره مى گردد :
يك . در منابع حديثى اهل سنّت ، مطلبى از ابن مسعود گزارش شده است. مردى از او پرسيد : اگر مردى با زنى ازدواج كرد ، ولى برايش مهريه معين نكرد و پيش از زفاف ، از دنيا رفت [ چه حكمى دارد ] ؟ ابن مسعود چنين گفت : اين زن از شوهرش ارث مى بَرَد و بايد به وى مهر المثل پرداخت گردد. معقل بن سنان اشجعى ، وقتى اين سخن را از ابن مسعود شنيد ، گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره بروع ، دختر واشق ـ كه زنى از تيره ما بود ـ ، چنين قضاوت كرد. ابن مسعود از اين سخن ، شادمان گشت ؛ زيرا معقل ، به وى خبر داد كه فتوايش با فتواى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله موافقت داشت . ۱
امّا امير مؤمنان عليه السلام حكم داده است كه : اين زن ، ارث مى بَرَد و عدّه دارد ؛ ولى مستحقّ مهريه نيست و چنين فرموده است :
لا يقبل قول اعرابى من اشجع، على كتاب اللّه .۲سخن معقل اشجعى ، در برابر قرآن ، پذيرفته نيست.
دكتر صلاح الدين بن احمد اَدلُبى ، پس از نقل اين سخن مى نويسد :
شايد مرادشان ، اين آيه باشد :