جلد 17 ، 141حاشيه ؛
جلد 18 ، 34 حاشيه ؛
جلد 19 ، 27حاشيه .
برخى از نكاتى كه در اين حاشيه ها گوشزد شده ، عبارت اند از :
يك . نشان دادن اين كه سابقه ذهنى از قول فقها ، سبب معنا كردن روايت مى شود ( ج 17 ، ص 333 ).
دو . نشان دادن اين كه اين ترتيب احاديث و قرار دادن در جايگاه خاص ، سبب تبادر معناى خاص مى شود ( ج 17 ، ص 160 ).
سه . موارد تصحيف ( ج 17 ، ص 265 ).
چهار . معنا كردن لغات و واژه ها ( ج 18 ، ص 569 ).
پنج . حمل روايت بر ارشاد ( ج 17 ، ص 27 ) .
شش . در مواردى اندك ، به حكم اعتبار و سند حديث نيز مى پردازد ( ج 17 ، ص 369 و 373 و ج 18 ، ص 101 و 103 و 576 ) .
هفت . داورى در باره برخى كتب حديث ، مثل كتاب الفرائض ( ج 18 ، ص 60 ).
هشت . بيان نسبت ميان قرآن و حديث ( ج 18 ، ص 143 ).
نُه . نقد محتوايى ( ج 18 ، ص 234 و 395 و ج 19 ، ص 172 ، 174 ـ 175 و 178 ).
3 . تعليقه بر شرح «كافى» ملّا صالح مازندرانى
يكى از آثار مهم علّامه شعرانى در حوزه حديث ، تعليقه هاى ايشان بر شرح ملّا صالح مازندرانى بر اُصول الكافى است. در ميان تعليقه ها و حواشى ايشان بر كتب حديثى ، بيشترين تعداد تعليقه ها (يعنى 1782 مورد) در اين كتاب به چشم مى خورد.
ايشان در مقدّمه اين شرح نوشته است :
و علقت انا عليه بعض ما ورد فى خاطرى الفاتر وفكرى القاصر اثناء المطالعة ممّا