را بر همان اسلوبْ ادامه داد و از جلد پانزده تا بيست را تدوين كرد . البته جلد 21 ـ كه شرح كلمات قصار است ـ ، توسّط مرحوم محمّدباقر كمره اى انجام پذيرفت.
علّامه شعرانى ، مقدّمه و تقريظى در پنج صفحه ، بر تكمله استاد حسن زاده آملى نوشتند . در اين مقدّمه ، نخست به سير گردآورى خطبه هاى امير مؤمنان عليه السلام تا زمان سيّد رضى و تدوين نهج البلاغه اشاره مى كند و سپس به شرح منهاج البراعة مى رسد و مى گويد :
مرگ مؤلّف ، او را از اتمام اين شرح ، بازداشت و خطبه 227 را به آخر نرساند . من اين خطبه را به سبك مؤلّف ، شرح كردم تا كامل شود. آن گاه برخى از دوستان از من خواستند كه اين شرح را كامل كنم ؛ امّا من چون با سبك و روش مؤلّف موافقت نداشتم ، از آن امتناع كردم.
سپس به اهتمام استاد حسن حسن زاده آملى براى اتمام اين شرح اشاره مى كند و وى را جامع علوم و فنون و شايسته اين كار مى داند. در توصيف و تعريف استاد حسن زاده آملى مى گويد :
بر خلاف بسيارى از حوزويان ـ كه تنها بر چند مسئله از علم اصول و چند مبحث از فقه واقف اند ـ ، استاد حسن زاده ، در علوم دينى ، قرآنى ، حديثى ، ادبى ، عقلى و علوم غريبه ، متبحّر و صاحب نظر است. ۱
18 . مقدّمه «جامع الأحاديث» و اِشراف بر تصحيح و مقابله آن
كتاب جامع الأحاديث ، نوشته ابو محمّد جعفر بن احمد قمى است كه در طبقه شيخ مفيد قرار دارد و از شيخ صدوق روايت مى كند.
علّامه شعرانى ، در مقدّمه اى كوتاه و دو صفحه اى خود بر اين كتاب ، ۲ بيان داشته كه بر استنساخ و تصحيح و مقابله اين كتاب ، اشراف داشته است . در اين مقدّمه ، وى به شرح حال اجمالىِ نويسنده پرداخته ، سخن عالمان رجال را در باره وى مى آورد و از برخى آثارش ياد مى كند.