نقش دانش هاى بشرى ، در فهم و نقد روايات پرداخته است. ۱
وى در اين مقاله ، با تكيه بر آثار متعدّدى از علّامه شعرانى ، چون : ترجمه و شرح صحيفه سجاديه ، نثر طوبى ، حواشى بر الوافى ، حواشى بر شرح اُصول الكافى ملّا صالح مازندرانى ، حواشى بر تفسير مجمع البيان ، منهج الصادقين ، روح الجنان و نيز ترجمه و شرح كشف المراد ، به تثبيت مدّعاى خود پرداخته است .
نويسنده در اين مقاله ، از شش دانش ، يعنى : فلسفه ، عرفان ، تصوّف ، كلام ، فقه و نجوم و تأثير آنها در فهم و نقد روايات ، سخن مى گويد.
در هر يك از اين دانش ها ، نخست ، به تبيين مراد از آن پرداخته و گاه با تعبير فلسفه مقبول ، عرفان مقبول ، و تصوّف مقبول ، به تحديد اين دانش ها مى پردازد و در ذيل هر كدام ، نمونه هايى را مى آورد.
آنچه بايد در باره اين مقاله گفت ، اين است كه نويسنده ، با تعريفى كه از اين دانش ها ارائه مى كند ، در وادى اى دور و تسلسلى ناخواسته مى افتد .
نكته قابل توجّه اين كه نويسنده در عنوان مقاله ، از تعبير «نقد» استفاده كرده ، در حالى در مقاله ، بدان توجّه نشده است.
پنج . «نقد محتوايى حديث ، از ديدگاه علّامه شعرانى» ، محمّد كاظم رحمان ستايش ، ارائه شده به همايش بزرگداشت علّامه شعرانى ( نسخه مؤلّف ).
نويسنده در اين مقاله ، با تتبّع در پاره اى از كتاب هاى علّامه شعرانى ، مانند : رساله اى در علم درايه ، المدخل إلى عذب المنهل ، حاشيه وى بر اُصول الكافى ، و حاشيه بر الوافى ، مواردى را كه علّامه شعرانى ، به نقد محتوايىِ روايات ، بر اساس اصول و قواعد نقد پرداخته ، گرد آورده است.