اين جاست كه فلسفه «كتمان» و «محافظه كارى» پا به ميان مى نهد. فلسفه كتمان ، اختصاص به اين مسئله ندارد. عده اى نظير اين عقيده را در باب استماع اخبار راديو و خريد و فروش آن نيز داشتند.
پس از انتشار كتاب داستان راستان ، يكى از علماى خوزستان ، نامه اى به من نوشت. اين مرد عالم ، ضمن اين كه از اين كتاب تجليل كرده و آن را بسيار سودمند تشخيص داده بود و اعتراف كرده بود كه همه داستان ها را با اصل ، تطبيق كرده و درست يافته است ، پيشنهاد كرده بود كه دو تا از داستان ها را بردارم ؛ زيرا مورد سوء استفاده واقع مى شود :
يكى داستان تقسيم كار كه مربوط به جريان تقسيم كردن پيامبر خدا كارهاى خانه را ميان حضرت امير عليه السلام و حضرت زهرا عليهاالسلاماست. رسول اكرم صلى الله عليه و آله كارهاى بيرون را به على و كارهاى داخلى را به زهرا واگذار مى كند و حضرت زهرا در نبودن حضرت امير ، بعضى از كارهاى خارجى آن حضرت را به عهده مى گيرد.
يكى ديگر ، داستان «حتّى برده فروش» كه جمله اى دارد پيامبر خدا در مذمت برده فروشى.
اين مرد عالم ، به من توصيه كرده بود اين دو داستان را در عين اين كه اصل و اساس دارد ، از آن كتاب بردارم ؛ زيرا داستان اوّلى ، موجب سوء استفاده كسانى مى شود كه معتقدند زن مى تواند از منزل بيرون برود و داستان دوم مورد سوء استفاده مخالفان بردگى مى شود.
من منكر اين اصل كلّى نيستم كه احيانا اگر گفتن حقيقتى سبب انحراف مردم از اين حقيقت بشود ، نبايد گفت ؛ زيرا گفتن براى ارشاد مردم به حقيقت است ، نه براى اين كه وسيله دور شدن از حقيقت بشود. البته كتمان حقايق ، حرام است... .
در عين حال ، من معتقدم مقصود ، اين است كه مردم ، حقايق را به خاطر منافع خود