29
حديث پژوهي جلد سوم

المهذّب ، عبد العزيز بن البرّاج ( 400 ـ 481 ق ) ، كتاب الطب ، ج 2 ، ص 444 ـ 452 ؛
ـ الفصول المهمّة فى اُصول الأئمّة ، محمّد بن حسن الحرّ العاملى ( 1023 ـ 1104 ق ) . گفتنى است در چاپ جديد اين كتاب از سوى مؤسسة آل البيت ، بخش «طب و النوادر» در جلد سوم و به صورت جداگانه ، به چاپ رسيده و تعداد روايات آن 432 حديث است ؛
ـ بحار الأنوار ، علّامه مجلسى ( م 1111 ق ) ، كتاب الطب ، ج59 و ج 95 ، ص 183 ، باب الزكام.
مصادر حديثى شيعه كه به صورت روايات پزشكى اختصاص دارد ، عبارت اند از : ۱
1 . طبّ الرضا يا الرسالة الذهبية ، امام رضا عليه السلام ( 153 ـ 202 ق ).
اين رساله را علّامه مجلسى در بحار الأنوار ۲ به چند طريق ، نقل كرده است . ۳
داستان كتابت اين رساله چنين است كه مأمون عباسى ، در نيشابور ، جلسه اى تشكيل داد و گروهى از طبيبان و فلاسفه را نيز به آن مجلس فراخواند. در آن جلسه ، گفتگويى در باره پزشكى به ميان آمد. امام رضا عليه السلام در اين جلسه ، حضور داشتند و ساكت بودند. مأمون ، نظر امام رضا عليه السلام را خواستار شد. امام عليه السلام فرمود :
من هم تجربه هايى دارم و مطالبى از گذشتگان در اختيارم هست كه مى بايد آدمى ، آنها را بداند.
مأمون ، چون عازم بلخ بود و امام رضا عليه السلام در نيشابور مى مانْد ، نامه اى نوشت و از امام عليه السلام خواست تا اين مطالب را برايش بنويسد و امام رضا عليه السلام ، اين رساله را نوشت. چون

1.برخى از نويسندگان ، چهل كتاب و رساله طبى ـ روايى شيعه را برشمرده اند. ر. ك : فصل نامه پژوهش حوزه ، ش ۱۷ ـ ۱۸ ، ص ۱۱۵ ـ ۱۲۲ .

2.بحار الأنوار ، ج ۵۹ ، ص ۳۰۶ ـ ۳۲۸ ( متن حديث ) و ص ۳۲۸ ـ ۳۵۶ ( شرح حديث ) .

3.علّامه مجلسى در بحار الأنوار ، اين حديث را به صورت وِجاده ، به دو طريق نقل مى كند : «يكى به خط نور الدين على بن عبد العالى كركى و ديگرى در كتاب يكى از افاضل كه خود داراى سند است» .


حديث پژوهي جلد سوم
28

1 . آيا روايات پزشكى، با روايت هاى احكامى كه ريشه در وحى دارند، همسان است؟
2 . در صورت مثبت بودن پاسخ نخست ، چه قواعدى را در فهم اين روايت ها بايد معمول داشت؟
3 . در صورت منفى بودن پاسخ ، اين روايت ها چه جايگاهى دارند و چگونه بايد با آنها تعامل داشت؟
اين نوشتار ، پس از ارائه گزارشى از مصادر حديثى مربوط به روايات پزشكى ، وحيانى بودن پزشكى و احاديث پزشكى را به بحث مى گذارد و ديدگاه هاى مختلف و مستندِ هر يك را به اجمالْ گزارش كرده ، تحليلى اجمالى از آن ارائه مى دهد. اين نوشته ، در واقع ، پرسش نخست از اين سه پرسش را به بحث مى گذارد و اميدوار است كه در نوشته اى ديگر ، به دو پرسش بعدى بپردازد. بر اين اساس ، مباحث اين نوشتار ، در دو قسمت تنظيم شده است : مصادر حديثى روايات پزشكى و وحيانى بودن روايات پزشكى .

يك. مصادر حديثى روايات پزشكى

چنان كه گذشت ، از دوره هاى نخستين تدوين حديث ، محدّثان ، با اختصاص بخشى از كتاب هاى حديثى يا تأليف جداگانه ، روايت هاى پزشكى را مورد اهتمام قرار داده اند. اين تلاش ها در دو حوزه حديث شيعه و اهل سنّت ، گزارش مى شود.

الف. مصادر حديثى شيعى

مصادر شيعى اى كه بخشى از آنها به روايات پزشكى اختصاص دارند ، عبارت اند از :
ـ الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ( م 202 ق ) ، باب الطب ، ص 340 ـ 341 ؛
ـ دعائم الإسلام ، نعمان بن محمّد بن الحيون ( م 363 ق ) ، كتاب الطب ، ج 2 ، ص 135 ؛
ـ السرائر ، محمّد بن منصور الحلّى (ابن إدريس ) ( 543 ـ 598 ق ) ، كتاب الطب ، ج 2 ، ص 137 ؛

  • نام منبع :
    حديث پژوهي جلد سوم
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 255999
صفحه از 399
پرینت  ارسال به