263
در پرتوِ حديث

إذا حدّثنا ، قلنا : قال اللّه عز و جل ، و قال رسول اللّه ؛ 1 انتساب هيچ حديثى را به ما نپذيريد ، مگر آنچه كه موافق قرآن و حديث باشد يا شاهد و قرينه اى بر آن ، از احاديث قبلى ما بيابيد ؛ زيرا مغيرة بن سعيد ـ لعنت خدا بر او باد ـ ، احاديثى را در كتاب هاى ياران پدرم داخل كرد كه پدرم آنها را نگفته بود. پس پروا پيشه كنيد و انتساب حديثى را به ما كه با گفته خدايمان و سنّت پيامبرمان مخالف است ، نپذيريد ، كه ما چون حديث گوييم ، مى گوييم: «خداوند عز و جل و پيامبر خدا فرمود».
گفتنى است اين معيار ، متأخّر از قرآن است و هنگامى به كار مى آيد كه حديث ، از صافى ناسازگارى با قرآن ، گذشته باشد. احاديث دعوت كننده به كاربرد اين معيار ، خودْ بر اين ترتيب ، گواهى مى دهند ، اگرچه برخى صراحت بيشترى دارند ؛ مانند:
ما جاءك عنّا فقس على كتاب اللّه عز و جل و أحاديثنا ، فإن يشبههما فهو منّا ، و إن لم يكن يشبههما فليس منّا؛ 2 هر چه از ما به تو مى رسد ، با كتاب خدا و سخنان ما بسنج ، اگر مشابه آنها بود ، از ماست و اگر شبيه نبود ، از ما نيست.
و نيز اين روايت:
فما كان فى كتاب اللّه موجودا ، حلالاً أو حراما ، فاتّبعوا ما وافق الكتاب ، و ما لم يكن فى الكتاب فاعرضوه على سنن رسول اللّه ؛ 3 پس آنچه در كتاب خدا بود ، حلال يا حرام ، از حديثِ موافق آن پيروى كنيد و در مورد آنچه كه در كتاب نبود ، آن را بر سنّت پيامبر خدا عرضه داريد.
سفارش هاى مكرّر امامان عليهم السلام ، توسط فقيهان و محدّثان بزرگ شيعه مورد عمل قرار گرفت و آنان ، پس از مقايسه روايت با بقيه روايات ، اگر آن را همخوان و سازگار با آنها مى يافتند و يا به جمع عرفى ميان آن و بقيه پى مى بردند ، بدان عمل مى كردند و چون چنين

1.رجال الكشّى ، ج ۲ ، ص ۴۸۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۲ ، ص ۲۵۰؛ ج ۶۹ ، ص ۲۱۱ . اين فرمايش از امام رضا عليه السلام است و راوى آن ، يونس بن عبدالرحمان است. يونس ، اين سخن را پشتوانه كار نقد و ردّ برخى احاديث كوفيان نمود و در پاسخ اعتراض آنان ، بدين روايت استشهاد كرد .

2.وسايل الشيعة ، ج ۲۷ ، ص ۱۲۲ ، ح ۳۳۳۷۳ ، و نيز : ص ۱۲۳ ، ح ۳۳۳۸۱.

3.همان ، ص ۱۱۴ ، ح ۳۳۳۵۴ .


در پرتوِ حديث
262

نجمى ارجاع مى دهيم.
گفتنى است قرآن ، يك پشتوانه متقن براى تأييد حديث نيز هست ، و به اخبارى كه داراى سندى ضعيف اند و يا مبتلا به معارض هستند ، امّا محتوايى هماهنگ با قرآن دارند ، اعتبار مى بخشد. ۱

ب : سنّت

پيامبر گرامى اسلام و سپس جانشينان بر حقّ او ، نزديك به سه قرن با مردم زيستند و راويان فراوانى ، گفتار و رفتار ايشان را نقل كردند و اين نقل ها چندان فراون و هماهنگ با يكديگر است كه مفاد آنها اگر چه به حدّ باورهاى ضرورى دين و مذهب نمى رسد ، امّا به صورت يك معيار شاخص و مستقل براى سنجش ديگر نقل ها درآمده است .
به عبارت ديگر ، روايات ناقل اين سيره و سنّت ، يك دسته به هم پيوسته را تشكيل مى دهند كه ضمن تأييد يكديگر و ارائه يك مفهوم مشترك ، نقل هاى ناهمخوان با خود را به كنار مى زنند و نادرستى آنها را برملا مى سازند ؛ چه ، پيشوايان دينى ما ، نه سخنان متناقض مى گفتند و نه رفتارهايشان با هم ناهمخوان بود.
امامان عليهم السلام ، خود بر اعتبار سنّت نبوى و سيره عملى و احاديث قبلى تأكيد كرده اند و به صراحت گفته اند:
لا نرخّص فيما لم يرخّص فيه رسول اللّه ، ولا نأمر بخلاف ما أمر به رسول اللّه ؛ 2 ما آنچه را پيامبر خدا رخصت نداد ، رخصت نمى دهيم و خلاف با آنچه پيامبر خدا به آن فرمان داده است ، فرمان نمى دهيم.
و از پذيرش حديث مخالف با اين دو ميراث گران بها باز داشته اند. امام صادق عليه السلام فرموده است :
لا تقبلوا علينا حديثا إلّا ما وافق القرآن و السنّة ، أو تجدون معه شاهدا من أحاديثنا المتقدّمة ، فإنّ المغيرة بن سعيد ـ لعنه اللّه ـ دسّ فى كتب أصحاب أبى أحاديث لم يحدّث بها أبى ، فاتّقوا اللّه ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربّنا تعالى و سنّة نبيّنا ، فإنّا

1.تحف العقول ، ص ۴۵۸ ، ۴۶۰ ، رساله امام هادى عليه السلام .

2.وسائل الشيعة ، ج ۲۷ ، ص ۱۱۴ ، ح ۳۳۳۵۴.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 302856
صفحه از 410
پرینت  ارسال به