نجمى ارجاع مى دهيم.
گفتنى است قرآن ، يك پشتوانه متقن براى تأييد حديث نيز هست ، و به اخبارى كه داراى سندى ضعيف اند و يا مبتلا به معارض هستند ، امّا محتوايى هماهنگ با قرآن دارند ، اعتبار مى بخشد. ۱
ب : سنّت
پيامبر گرامى اسلام و سپس جانشينان بر حقّ او ، نزديك به سه قرن با مردم زيستند و راويان فراوانى ، گفتار و رفتار ايشان را نقل كردند و اين نقل ها چندان فراون و هماهنگ با يكديگر است كه مفاد آنها اگر چه به حدّ باورهاى ضرورى دين و مذهب نمى رسد ، امّا به صورت يك معيار شاخص و مستقل براى سنجش ديگر نقل ها درآمده است .
به عبارت ديگر ، روايات ناقل اين سيره و سنّت ، يك دسته به هم پيوسته را تشكيل مى دهند كه ضمن تأييد يكديگر و ارائه يك مفهوم مشترك ، نقل هاى ناهمخوان با خود را به كنار مى زنند و نادرستى آنها را برملا مى سازند ؛ چه ، پيشوايان دينى ما ، نه سخنان متناقض مى گفتند و نه رفتارهايشان با هم ناهمخوان بود.
امامان عليهم السلام ، خود بر اعتبار سنّت نبوى و سيره عملى و احاديث قبلى تأكيد كرده اند و به صراحت گفته اند:
لا نرخّص فيما لم يرخّص فيه رسول اللّه ، ولا نأمر بخلاف ما أمر به رسول اللّه ؛ 2 ما آنچه را پيامبر خدا رخصت نداد ، رخصت نمى دهيم و خلاف با آنچه پيامبر خدا به آن فرمان داده است ، فرمان نمى دهيم.
و از پذيرش حديث مخالف با اين دو ميراث گران بها باز داشته اند. امام صادق عليه السلام فرموده است :
لا تقبلوا علينا حديثا إلّا ما وافق القرآن و السنّة ، أو تجدون معه شاهدا من أحاديثنا المتقدّمة ، فإنّ المغيرة بن سعيد ـ لعنه اللّه ـ دسّ فى كتب أصحاب أبى أحاديث لم يحدّث بها أبى ، فاتّقوا اللّه ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربّنا تعالى و سنّة نبيّنا ، فإنّا