سنت است ، گرچه تمايل و محبت شديدى نسبت به امام صادق عليه السلام داشته است. ۱
عرضه ديگر را ، ابو بصير نابينا صورت داده است. او و على بن أبى حمزه به حمام مى روند. در آنجا على بن ابى حمزه ، امام صادق را در حال ازاله موهاى زائد بدن ، مانند موهاى زير بغل مى بيند و اين مطلب را براى ابو بصير مى گويد. ابو بصير از على مى خواهد كه او را به حضور امام ببرد تا خود بپرسد ، و حتى با تأكيد على بن ابى حمزه ، از تصميمش منصرف نمى شود. على دست ابو بصير را مى گيرد و نزد امام صادق عليه السلام مى آورد. ابوبصير گفته او را عرضه مى كند و امام افزون بر تأييد ، حكمت ازاله موى زير بغل را هم مى فرمايد. ۲
حداقل دو نمونه ديگر را نيز مى توان عرضه هايى در اين راستا دانست ، كه براى اختصار ، از گزارش آنها خوددارى مى كنيم. هر دو نمونه را كلينى رحمه الله نقل كرده است. ۳
5 . يافتن جهت صدور
تقريبا تمام راويان عصر حضور مى دانستند كه هر يك از امامان ، محذورهايى اجتماعى و سياسى دارند و از اين رو ، گاه پاسخ پرسش ها و يا احاديث ديگر ممكن است رنگ و بويى از تقيّه داشته باشد. توجه به اين نكته ، ايجاب مى كرد كه آنان ، گاه به گاه روايت ها و شنيده هاى خود را بر اصحاب سرّ و خواصّ امام عرضه كنند ، تا احتمال تقيه ، نفى و اثبات شود ، و گاه احتمال تقيه را بر خود امام عليه السلام عرضه مى كردند ، تا جهت صدور روايت را دريابند. در اينجا يك نمونه را مى آوريم .
سَلَمة بن مُحرِز : قلت لأبى عبد اللّه عليه السلام : رجل مات و له عندى مال و له ابنة و له موالى ، فقال لى: اذهب فأعطِ البنت النصف ، و أمسك عن الباقى. فلمّا جئت أخبرت بذلك أصحابنا ، فقالوا: أعطاك من جراب النورة ، فرجعت إليه فقلت: إنّ أصحابنا قالوا: أعطاك من جراب النورة ، فقال: ما أعطيتك من جراب النورة ، علم بهذا أحد؟