انتقال نيابد ، نيازمند واسطه اى است كه الفاظ و مفاهيم ناآشنا را به گونه اى متناسب با مقصود اصلى گوينده و هماهنگ با ديگر عناصر مؤثر در ادبيات وى ، براى مخاطبانْ تفسير كند ، و معانى را گرچه در شكلى ديگر و قالبى آشناتر ، به آنان منتقل كند ، حتّى اگر اين شكل و قالب ، تنگ تر و كم ظرفيت تر و حتّى از جهت دقت ، پايين تر باشد .
غريب نگارانِ مسلمان ، مانند همتايان اديب خويش ، به تلاش هايى سترگ دست يازيدند و در كنار تدوين علوم ادبى و بلاغى ، بخشى از كوشش هاى پى گير خود را به ترجمه و شرح و تفسير واژه هاى ناآشناى متون دينى ـ قرآن و حديث ـ ، اختصاص دادند. آنان موفّق گشتند در طى چند قرن كار مستمر ، از مرحله ابداع و تدوين تا تهيه جوامع و تسهيل دسترسى به آنها ، آثار ارزشمندى در زمينه غريب نويسى به يادگار نهند ، و علم لغت و حديث را وامدار خود سازند. ما در يك گزارش تاريخى ، مراحل و سير تدوين غريب الحديث ها را مطالعه مى كنيم.
1 . پيدايش تك نگارى ها
توجّه مسلمانان به قرآن كريم و اهتمام به يادگيرى ، گسترش و انتقال آموزه هاى آن از يك سو و مسلمان شدن نژادهاى غير عرب و اختلاط زبان تازى با زبان هاى ديگر ، تفسير و شرح برخى واژه هاى قرآن را لازم گردانيد. واژه هايى كه در عربى محاوره اى اين اقوام تازه مسلمان ، كمتر به كار مى رفت و براى آنها ناآشنا و غريب مى نمود. شيعيان دانشمندى چون ابن عباس و اَبان بن تَغلِب ، غريب القرآن هاى كوچكى را سامان دادند ، و به فاصله يك صد و پنچاه سال و در آغاز سده سوم هجرى ، غريب الحديثْ نويسى با همان هدف ، آغاز گشت.
همچون علوم و فنون ديگر ، در آغاز حركت ، آثارى اندك و انگشت شمار پديد آمد ، كه حاصل تراوش هاى فكرى بنيان گذاران آن در شرح واژه هاى غريب و نامأنوسِ احاديثى معدود بود. اين شرح و تفسيرها ، بدون ترتيب منطقى ، مكتوب شدند و بسيارى از آنها در طول تاريخ ، مفقود گشت. تنها توصيف يكى از اين نخستين كتاب ها ، اين گمان را تقويت مى كند كه ترتيب بيشتر آنها موضوعى بوده ، و همچون كتاب هاى فقهى برحسب