119
در پرتوِ حديث

متن هاى مشابه و الفاظ هم خانواده را هم در بر داشت ، تلاش حربى را ناموفّق گذاشت ، و با وجود ارزش فراوان آن و دارا بودن بيش از هزار شاهد شعرى در تنها جلد باقى مانده آن ، متروك گشت و فقط جلد پنجم آن ، از حوادث تاريخى و آسيب روزگار به سلامت ماند ، و بقيه كتاب تاكنون به دست نيامده است. ۱

3 . دوره الفبايى

كوشش ناموفّق حربى ، زمينه تحوّل كامل و دگرگونى بنيادين در ارائه واژه هاى ناآشنا (غريب) را فراهم آورد ، و گرچه پس از او روش مسندنويسى ادامه يافت ، امّا در پايان سده چهارم و با ظهور يك ابوعبيد ديگر ، يعنى ابوعبيد احمد بن محمّد هروى ، علم غريب الحديثْ وارد دوره سوم خود شد. ابوعبيد از خود پرسيد: مراجعه كننده به كتاب هاى غريب الحديث و يا غريب القرآن به دنبال چه چيزى است؟ آيا احاديث غريب را مى طلبد؟ آيا سند و طريق روايت هم برايش مهم است؟ براى او چه اهمّيتى دارد كه واژه نامفهوم ، در حديث ابن عباس باشد يا ابوهريره؟ چرا اگر يك واژه غريب ، در دو حديث و از دو راوى شنيده شده ، در دو جا بيايد؟
به ديگر سخن ، مقصود اصلى از تصنيف كتاب هاى غريب الحديث ، شناخت معنا و اعراب و شكل واژه ناآشناى به كار رفته در حديث است ، درست همان گونه كه در كتاب هاى لغت جارى است. افزون بر اين ، گردآورى همه آنچه در غريب الحديث نوشته شده بود و ارائه يك باره آن ، لازم مى نمود تا مراجعات متعدد به كتاب هاى گوناگون ، نياز نباشد.
ابوعبيد هروى دوم ، در پاسخ به اين نياز ، كتاب هاى متعدد غريب الحديث را گرد آورد كه از جمله آنها ، كتاب هاى سه مؤلف اوّليه : ابوعبيد هروى اوّل ، ابن قتيبه دينورى و

1.دكتر سليمان العايس ، جلد پنجم كتاب را به عنوان رساله دكترى در دانشگاه امّ القراى عربستان ، تحقيق كرد و سپس در همان جا به چاپ رسيد.


در پرتوِ حديث
118

غريب نويس بزرگ اين سبك (ترتيب مسندى) را بر آن داشت تا به تكميل كار اين دو تن بپردازد ، و بخش سوم احاديث دربرگيرنده واژه هاى ناآشنا را سامان دهد. او به احتواى اين دو كتاب بر كتاب هاى پيشين ، آگاه بوده و با تواضع علمى خويش ، همه آنچه را آن دو يافته اند ، وا مى نهد و تنها به شرح لغات احاديثى روآورد كه پيش از او به آنها پرداخته نشده است. ۱ جالب توجّه است كه او نيز مى تواند به اندازه ابوعبيد و ابن قتيبه ، احاديث نيازمند به شرح بيابد ، و دانش غريب الحديث را داراى سه كتاب همسنگ و برابر سازد ، امّا هنوز يك گام اساسى ديگر لازم بود و آن ، آسان سازى مراجعه و تكميل روش ترتيب و يا تغيير روش مسندى بود؛ زيرا براى يافتن معناى يك واژه ناآشنا ، ضرورت داشت نام راوى حديثى را كه مشتمل بر آن واژه ناآشنا بود ، بدانيم و يا بيابيم ، تا بتوان به معناى آن در يكى از كتاب هاى غريب الحديث رسيد. به عبارت ديگر ، بدون دانستن نام راويان حديث ، يافتن معانى واژه هاى ناآشنا ، كارى بسيار پرزحمت و وقت گير بود.
جهت رفع اين نقص ، ابراهيم بن اسحاق حربى(198 ـ 285 ق) ، به تأليف كتاب بسيار بزرگى در غريب الحديث دست زد. ۲ او روش معمول و رايج غريب نويسى ، يعنى روش مسندى را با روش لغت نويسان درآميخت ، و تلاشى سِتُرگ ، امّا ناكام را آغاز كرد. او از ميان دو روش حروفى و موضوعى لغويان ، روش حروفى و الفبايى ، بر اساس مخرج حرف و تقليب مواد را برگزيد ، و احاديث ذيل هر واژه را به ترتيب مسندى مرتب كرد ، امّا چون لزوما و همواره احاديثى از راويان مختلف در ذيل كلمات مقلوب مدخل الفبايى فصل ، يافت نمى شد و يا آن راوى كه فصلى از كتاب به او اختصاص يافته بود ، حديثى مشتمل بر كلمه اى از آن مادّه نداشت ، كتاب وى ناموزون گشت. افزون بر اين ، مشكل بودن روش «تقليب» ۳ و نيز حجم بسيار زياد كتاب كه افزون بر احاديث ، اسناد آنها و

1.غريب الحديث ، الخطّابى ، مقدمه ، ص ۴۸.

2.ابن نديم و محمّد بن شاكر الكتبى مى گويند : او دوازده مسند از احاديث غريب ترتيب داده بود ، و ابن اثير ، كتاب او را بزرگ و داراى مجلّدات بسيار مى داند (الفهرست ، ص ۲۳۱ ؛ فوات الوفيات ، ج ۱۰ ، ص ۴۱ ؛ النهاية ، ج ۱ ، ص ۶ ).

3.تقليب : يعنى آن كه حروف اصلى و ماده كلمات ، عنوان فصل شوند و سپس همه احتمالات تركيب آن چند حرف در كنار آن طرح شوند ، مثل آنچه در كتاب العين و معجم مقائيس اللغة است. مثلاً اگر «عقب» عنوان فصلى شد ، «بقع» و «قعب» و «عبق» نيز در پى آن مى آيند.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 317208
صفحه از 410
پرینت  ارسال به