آن ، اين گمان را پديد آورد كه اكر كسى آن را در كنار كتاب ابوعبيد بگذارد ، مى تواند ادّعا كند كه همه واژه هاى غريبِ حديث را يك جا گرد آورده است ، و اگر مشكل حجم زياد كتاب را حل نمايد ، مُهر پايانى بر غريب نگارى زده است.
از اين رو ، ابن اثير (م 606 ق) با همين گمان ، پا در اين راه نهاد و به منظور كم كردن حجم كتاب ، به جدا سازى واژه هاى قرآنى آن پرداخت ، امّا از همان آغاز ، متوجّه شد كه هنوز واژه هاى فراوانى در كتاب هاى اصلى حديث اهل سنّت (همچون صحيح بخارى و مسلم) وجود دارند كه نيازمند شرح و تفسير هستند. او تتبّع و جستجوى خود را ادامه داد و تقريباً تمام كتاب هاى اصلى حديث را به قصد پيدا كردن واژه هاى غريب ، مطالعه كرد. سپس اين واژه هاى نو يافته را به مجموع دو كتابِ هروى دوم و مدينى افزود. از اين رو ، كتاب ابن اثير ، سه قسمت اصلى دارد: واژه هاى «الغريبين» هروى ، واژه هاى «المجموع المغيث» مدينى و يافته هاى خود او. ۱
ابن اثير ، اين سه بخش را به همان ترتيب مشهور الفبايى كتاب هاى لغت و بر اساس مادّه سامان داد ۲ ، و پس از ذكر مادّه كلمه ناآشنا ، عبارتى از حديث را كه مشتمل بر آن واژه غريب (و نيازمند شرح) است ، آورد. او در تفسير واژه هاى غريب ، راه اختصار پيمود ۳ و همين روش نيكو ، همراه با فراگير بودن كتاب (كه حتّى واژه هاى غريب احاديث صحابيان و تابعيان را نيز در برداشت) موجب شد كه ابن اثير ، كتابش را النهاية بنامد. اين
1.ابن اثير ، اين سه بخش را در كتاب خود مشخص ساخته است. وى هر آنچه را از هروى اخذ كرده ، با حرف «هـ» و آنچه را از ابوموسى مدينى گرفته ، با حرف «س» مشخّص كرده ، و افزوده هاى خود را بدون علامت و نشان ، آورده است.
2.ابن اثير ، ابتكارى ديگر به روش الفبايى افزود كه دستيابى به برخى واژه ها را آسان تر كرد. او در واژه هايى مانند أثلب و أجدل كه حرف اوّل آنها جزو مادّه اصلى كلمه نيست ، ولى براى بسيارى قابل تشخيص نيست ، به همان صورت ظاهر ، بسنده كرد و آن واژه را در جاى غير اصلى اش آورد. وى براى اين كه مورد اتّهام قرار نگيرد ، به زايد بودن آن حرف ، تصريح مى كند.
3.او در بسيارى موارد ، شواهد شعرى را هم حذف مى كند و براى اثبات تفسير و شرح واژه و معناى ارائه شده ، به كتاب هاى پيشين تكيه مى كند.