121
در پرتوِ حديث

آن ، اين گمان را پديد آورد كه اكر كسى آن را در كنار كتاب ابوعبيد بگذارد ، مى تواند ادّعا كند كه همه واژه هاى غريبِ حديث را يك جا گرد آورده است ، و اگر مشكل حجم زياد كتاب را حل نمايد ، مُهر پايانى بر غريب نگارى زده است.
از اين رو ، ابن اثير (م 606 ق) با همين گمان ، پا در اين راه نهاد و به منظور كم كردن حجم كتاب ، به جدا سازى واژه هاى قرآنى آن پرداخت ، امّا از همان آغاز ، متوجّه شد كه هنوز واژه هاى فراوانى در كتاب هاى اصلى حديث اهل سنّت (همچون صحيح بخارى و مسلم) وجود دارند كه نيازمند شرح و تفسير هستند. او تتبّع و جستجوى خود را ادامه داد و تقريباً تمام كتاب هاى اصلى حديث را به قصد پيدا كردن واژه هاى غريب ، مطالعه كرد. سپس اين واژه هاى نو يافته را به مجموع دو كتابِ هروى دوم و مدينى افزود. از اين رو ، كتاب ابن اثير ، سه قسمت اصلى دارد: واژه هاى «الغريبين» هروى ، واژه هاى «المجموع المغيث» مدينى و يافته هاى خود او. ۱
ابن اثير ، اين سه بخش را به همان ترتيب مشهور الفبايى كتاب هاى لغت و بر اساس مادّه سامان داد ۲ ، و پس از ذكر مادّه كلمه ناآشنا ، عبارتى از حديث را كه مشتمل بر آن واژه غريب (و نيازمند شرح) است ، آورد. او در تفسير واژه هاى غريب ، راه اختصار پيمود ۳ و همين روش نيكو ، همراه با فراگير بودن كتاب (كه حتّى واژه هاى غريب احاديث صحابيان و تابعيان را نيز در برداشت) موجب شد كه ابن اثير ، كتابش را النهاية بنامد. اين

1.ابن اثير ، اين سه بخش را در كتاب خود مشخص ساخته است. وى هر آنچه را از هروى اخذ كرده ، با حرف «هـ» و آنچه را از ابوموسى مدينى گرفته ، با حرف «س» مشخّص كرده ، و افزوده هاى خود را بدون علامت و نشان ، آورده است.

2.ابن اثير ، ابتكارى ديگر به روش الفبايى افزود كه دستيابى به برخى واژه ها را آسان تر كرد. او در واژه هايى مانند أثلب و أجدل كه حرف اوّل آنها جزو مادّه اصلى كلمه نيست ، ولى براى بسيارى قابل تشخيص نيست ، به همان صورت ظاهر ، بسنده كرد و آن واژه را در جاى غير اصلى اش آورد. وى براى اين كه مورد اتّهام قرار نگيرد ، به زايد بودن آن حرف ، تصريح مى كند.

3.او در بسيارى موارد ، شواهد شعرى را هم حذف مى كند و براى اثبات تفسير و شرح واژه و معناى ارائه شده ، به كتاب هاى پيشين تكيه مى كند.


در پرتوِ حديث
120

خطّابى بُستى بود. او اين سه كتاب را در كنار ديگر كتاب هاى غريب الحديث نهاد ، و سپس همه آنها را در كنار كتاب هاى غريب القرآن ، گرد آورد و بدين گونه ، كتاب الغريبين را سامان داد. او در ترتيب كتابش ، واژه ها را مطابق با حرف هاى اصلى آنها و به شيوه الفبايى تنظيم كرد ، و اين شيوه نو كه با اختصارى مناسب و بى اختلال و كاستى همراه گشته بود ، استقبال شايانى را براى كتاب وى به ارمغان آورد ، و حتّى با پيدايش كتاب بسيار غنى و پر محتواى الفائق از نويسنده اى مشهور و توانا چون زمخشرى (م 548 ق) ـ كه ابن اثير ، نام آن را بامسمّا مى خواند ـ از ميدان تحقيق و مطالعه كنار نرفت. ۱
روش ابوعبيد ، روشى جارى و سارى براى قرن ها باقى ماند ، و محور تكميل و اتمام غريب الحديث ها گشت. از اين رو ، غريب نگاران ديگر ، به تكميل كتاب او رو آوردند؛ زيرا اگر كتاب او با همان روش ابداعى تكميل مى شد ، نياز به كتاب جامع ديگرى و يا با روشى غير از آن ، نمى بود. بر همين پايه ، در قرن ششم ، ابوموسى محمّد بن ابى بكر بن عمر مدينى اصفهانى كه از سرآمدانِ عصر خود بود ، هر آنچه را ابوعبيد هروى بدان دست نيافته بود ، در كتابى به نام هفوات الغريبين گرد آورد و به عنوان نقدى بر آن كتاب عرضه كرد ۲ ، سپس در كتاب غريب خود به نام المجموع المغيث فى غريبى القرآن و الحديث داخل كرد. ابن اثير در مقدمه كتاب خود ، النهاية ، در باره كتاب او مى گويد : يناسبه قدراً وفائدة ويماثله حجماً وعائدة ۳ ؛ يعنى هم از نظر ارزش و بهره و هم از نظر اندازه و دستمايه ، مانند كتاب ابوعبيد است. بزرگى اين كتاب و ادّعاى استدراك از سوى نويسنده

1.به احتمال فراوان ، ترتيب كتاب الفائق ، مانع از رو آوردن خوانندگان بدان شد ؛ زيرا زمخشرى ترتيب الفبايى را برگزيد ، امّا آن را كاملاً به كار نبرد. او اوّلين واژه غريب حديث را در ذيل حرف مربوط آورد ، امّا ديگر واژه هاى آن حديث را به حرف مربوط به خود نبرد ، بلكه در همان جا به شرح آنها پرداخت و اين ، موجب گشت كه برخى واژه ها در ذيل حرف خود نيايند (به عنوان نمونه ، ر . ك : مادّه صبر) .

2.گفتنى است ابو الفضل محمّد بن ابى منصور فارسى (م۵۵۰) نيز ، كتاب غريبين را نقد كرد. او در اين نقد ، بيشتر به ضبط لغات توجه داشت و نام كتاب خود را التنبيه على الالفاظ التى وقع فى نقلها و ضبطها تصحيف و خطأ فى كتاب الغريبين نهاد.

3.النهاية ، ص ۹ (مقدمه).

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 304228
صفحه از 410
پرینت  ارسال به